همه‌ی نوشته‌های معين زوار

F1 2019 Review

حتی هواداران مسابقه نیز می توانند به دلیل عدم توجه به F1 2019 در مرحله نهایی راه اندازی ، بخشیده شوند.

مسئله ، مضحک است که به نظر می رسد ، این است که برنامه نویسان Codemaster واقعاً عالی هستند. هیچ کس دیگر هرگز احساس دردسر در یک ارابه فلزی پیچ خورده را نداشته است ، که اغلب فقط یک اشتباه تقسیم دوم از دست دادن کنترل و مراقبت در یک سد است.

صادقانه بگویم ، تصویری دقیق از مسابقات فرمول ۱.

Codemaster سالهاست که این کار را انجام می دهد. بی سر و صدا ، عالی ، هر ساله بازی های مسابقه ای بهترین کلاس در کلاس ، تا حدی که سخت نیست چیز جدیدی را برای صحبت در مورد آن صحبت کنید بدون اینکه صدا و سیما بزنید دشوار است. همه چیز دیگر فقط چاشنی وعده غذایی تقریباً کامل است.

راه حل؟ آنها نوع جدیدی از مسابقات را اضافه کرده اند: فرمول ۲ ، بلکه یک لایه ضخیم از درام صابون به حالت حرفه ای است که باعث می شود ضرر و پیروزی های شما بسیار تأثیر گذار باشد.

مسابقه فرمول ۲ شروع حالت شغلی را نشان می دهد ، اما همچنین باعث می شود بازی حساس تر شود. در پاسخ به این سؤال “چگونه F1 2019 می تواند از سیستم افسانه ای Simers Shock 2 الهام بگیرد؟” ، شما اینجا یک آکادمی رانندگی و تیم مسابقه اتومبیلرانی F2 را انتخاب می کنید تا قبل از این که چرخ را به سمت Tarmac بگذارید ، و این گزینه ها بعداً عواقب به همراه خواهد داشت ، تیم ها به شما قرارداد می دهند.

اما ابتدا باید فصل فرمول ۲ را پشت سر بگذارید. در اینجا ، شما مسابقات کامل را تجربه نمی کنید ، بلکه در یک لحظه کلیدی وارد شوید و سعی کنید مسابقه را به بهترین شکل ممکن تمام کنید. این ویگت ها غالباً جالب توجه هستند و در وهله اول که بعد از استراحت در توربو کنترل خود را به دست می گیرید ، به یک بسته اتومبیل پر سرعت سقوط می کنید.

شما در این حالت با دو کاراکتر روبرو خواهید شد – راننده متکبر بریتانیایی Devon Butler و افراد کم شمار دیگر آلمانی لوکاس وبر. تعامل شما با این دو بخش ضبط شده در طول فصل ، و وقتی این بخش تغلیظ شده کامل شود ، شما تنها کسی نیستید که به لیگ های بزرگ فارغ التحصیل می شوید. باتلر و وبر هم می آیند.

حضور آنها و رقابتی که برپا کرده ، واقعاً بازی را رقم می زند ، این بدان معناست که وقتی لایه صابون چند ثانیه پس از ورود به کابین خلبان یک اتومبیل فرمول ۱ شسته شود ، ناامید کننده تر می شویم. هر دو بخش نویسی شده و مسابقه F2 خیلی زود از بین رفته اند ، اما در حالی که F1 2019 به شما امکان می دهد تا یک فصل کامل مسابقات F2 را در جای دیگر متعهد شوید ، جای دیگری نیست که آن خارش ملودراماتیک را خراش دهد ، که حیف است.

در جای جای خود ، پیشرفت بیشتری به سبک RPG خواهیم داشت ، با یک درخت مهارتی که به شما امکان می دهد عملکرد سواری F1 خود را تقویت کنید ، ترک هایی را با آمار خاص کاغذ می زنید ، زیرا هر کدام مدل خاص خود را حتی اگر هم نتوانند مسابقه دهند. به ویژه از بیرون متفاوت است.

برای من احساس می کنم بسیاری از مشکلات من با F1 2019 مشکلات من با دنیای موتورسواران است. پیروی از یک خط مسابقه کامل و مجازات های تحمیل شده برای کمی دلخراش یا عبور از گوشه و کنار … این به نظر من زمان خوبی نخواهد بود. من در حال بازی با روروک مخصوص بچه ها مانند Need for Speed ​​و بهشت ​​باشکوه Burnout Paradise بودم. اما من به طرز ناامید کننده ای احساس کردم که ماشین از طریق یک پد ، احساس کردم که لاستیک هایم چسبیده به جاده روی یک بند موی محکم یا حتی کشش چشمگیر سرعت آن است که هنگام ترمز زدن ترمز می کردم تا از برخورد سخت جلوگیری کنم.

F1 2019 جانوری کاملاً متفاوت با اکثر بازی های مسابقه ای است ، بنابراین یک دوره تنظیم وجود دارد. مسابقات به طرز حیرت انگیزی طولانی است ، و هنگامی که من شروع کردم لازم است که پاس کمکی ها را بیشتر کنم تا بتوانم در هر گوشه ای از چرخش در موانع خودداری کنم.

من قبلاً بازی های F1 را انجام داده ام ، اما به عنوان کسی که بیشتر عادت دارد یک نیسان Skyline سوپاپ را در اطراف یک قطعه قطعه قطعه کند ، تفاوت قابل لمس است و تغییر دنده ها وجود دارد که برای دیدن موفقیت در F1 2019 نیاز به کار دارد.

در مورد سطح تمرین ، تکنیک و صبر وجود دارد که برای موفقیت در اینجا نیاز دارید که هر مسابقه را راضی کننده می کند ، اگر بتوانید آن را سخت بگیرید. من F1 2019 را نمی بینم که بتواند مرا حفظ کند ، اما F1 2019 نیست بلکه من هستم. من یک راننده تنبل هستم ، و این بازی به یک فداکاری نیاز دارد تا بهترین نتیجه را از آن استفاده کند که من آن را ندارم.

ما چند نفره را به طور گسترده آزمایش نکرده ایم ، اما اینجاست که پتانسیل بلند مدت آشکار می شود. تلاش های آماتور من در مسابقه به سرعت من را در گرد و غبار رها کرد ، اما من ایده های امیدوارکننده ای را با شخصی سازی در اینجا دیدم ، زیرا رانندگان و ماشین ها دیگر به تیم های خاصی گره خورده اند ، به جای لوازم آرایشی و بهداشتی.

 

امتیاز کلی گیم تاکس ۹۰

Judgment Review

دور شدن از Yakuza همیشه گامی خطرناک برای استودیوی Ryu Ga Gotoku بود. این سریال را ۱۴ سال به خانه خوانده است و همین پیوند را با قهرمان تیتراژ خود ، کازوما کیریو به اشتراک گذاشته است. سفر او به پایان رسیده است ، و زمان آن رسیده است که مکان جدیدی از قهرمانان و داستانهایی که در انتظار آنهاست را فراهم کند.

پس از جنجالهای فراوان پس از انتشار ژاپن ، که بازیگر را به اتهامات کوکائین دستگیر کرد ، داوری سرانجام در سواحل ما به زمین نشست و چرخش جدیدی را در فرمول یاکوزا به همراه آورد و تغییرات استقبال فراوانی از آن داشت. ماجراجویی تاکایوکی یگامی هنوز او را به تاریکی ترین سطح زیرزمینی ژاپن سوق می دهد ، اما دیدگاه متفاوت همه تفاوت ها را ایجاد می کند.

یکبار دیگر ، داوری ، شهر محکوم و کامروچو را امتحان می کند و با الهام از منطقه واقعی سرخ در توکیو ، هرچند با چند آزادی آشکار ، الهام گرفته از آن است. اما به عنوان یک وکیل شرم آور ، یاگامی نمی بیند که خود را با ماشین های Yakuza در هم تنیده است. خوب ، نه فقط فقط زمانی اتفاق می افتد که همه چیز خراب نشود.

قهرمان داوری Takayuki Yagami است. هنگامی که وکیل افتخارآمیز بود ، وی پس از مردی که بار دیگر ثابت کرد که قتل های بی گناه را دوباره انجام داده ، کنار گذاشته شد و اعتبار خود را به عنوان یک مرد قانون از پنجره بیرون انداخت. حقیقت این توطئه در طول روایت آشکار می شود ، با ایجاد یک بنیاد قانع کننده که نمی توانم منتظر بمانم تا بر اساس آن شوم.

یاگامی با فعالیت در خرابه ها ، در تحقیقات خصوصی شغل جدیدی را دنبال می کند. او در اصل یک هوشیار است ، مشاغل عجیب و غریبی دارد که می بیند او از نفوذ در دژهای Yakuza گرفته تا دوست داشتن گربه های ولگرد در خیابان هر کاری انجام می دهد. مورد دوم یکی از عواقب جانبی است که برای بهبود شهرت وی روابط ساختمان یاگامی با مردم کاموروچو را می بیند.

آنها به طرز شگفت انگیزی به لطف محلی سازی ستاره ای نوشته شده و پر از قلب هستند. یک مأموریت خاص دارای یک قاتل است: مرجع همیشه آفتابی در فیلادلفیا sitcom که به معالجه می پردازد ، نشان می دهد که SEGA چقدر سخت کار کرده است تا داوری را برای مخاطبان غربی بدون قربانی کردن ریشه های ژاپنی آن بکار برد.

علاوه بر این ، این نخستین عنوان استودیو با یک دوبله انگلیسی اختصاصی از زمان اصلی Yakuza است ، که ۱۴ سال پیش حیرت انگیز بود. SEGA کاملاً آگاه است که بازیکنان برای تزریق تقطیر فرهنگ ژاپنی به این سری و همه پروژه های جانبی آن می آیند و گزینه های صوتی دوگانه اطمینان می دهند که چنین تجربه ای دست نخورده باقی می ماند. صداگذاری نیز در هر دو زبان ستاره ای است ، اگرچه من در درجه اول به زبان ژاپنی بازی می کردم.

اگر Yakuza یا هر یک از دنباله های آن ، موعظه ها یا Spin-Off ها را بازی کرده باشید ، هسته داوری فوق العاده آشنا خواهد بود. برای مبتدیان ، شهر کاموروچو تقریباً دقیقاً مشابه با سایر بازیها است ، به استثنای چند فروشگاه جدید و جیب ساخت و ساز بین خیابانها.

این شمشیر دو لبه است. کاموروچو در طول سالها خود را به عنوان یک شخصیت مهم و حیاتی تثبیت کرده است ، اما در کنار این ، من دوست داشتم که Judgment با یک شهر جدید روبرو شود ، یا حتی منطقه دیگری از توکیو دوباره طراحی شود تا متناسب با مضامین داستان باشد. گفته می شود ، داستان و گیم پلی بافته شده در سراسر فریاد نسبت به آنچه پیش آمد ، فریاد می زند.

درعوض ، منطقه ای را طی کردم که با آن آشنا شده ام تا بتوانم چشمانم را ببندم و تنها با نام مکانها حرکت کنم. این احتمالاً بیشتر از هر چیز دیگری بر عشق من به حق رای دادن است ، اما فکر می کنم وقت آن رسیده است که Ryu Ga Gotoku از Kamurocho دور شود ، یا آن را مجدداً به شکلی تصور کند که هواداران فصلی را با تعجب از بین برد.

خوشبختانه ، داوری با تنظیمات خود بسیار زیاد است و مانند گذشته هرگز فضای داخلی ساختمان ها را باز می کند. بسیاری از مأموریت ها شما را در مکان های چند لایه نفوذ می کنند و هرکدام اهداف متفاوتی را ارائه می دهند که ممکن است ببیند شما در حال جابجایی یا گرفتن قفل هستید تا راه خود را به داخل ساختمان برسانید. یاگامی یاکوزا نیست ، بنابراین حضور وی در اطراف آنها فوراً با ظن برخورد می شود. معلوم است که آنها فریب خوردن بسیار آسان هستند.

وقتی نمی خواهید در مجتمع های اداری و انبارهای متروکه بخوابید ، با استفاده از دو سبک رزمی منحصر به فرد: جرثقیل و ببر ، آن را با دشمنان بیرون می کشید. اولین مورد آکروباتیک است و به یگامی اجازه می دهد تا همزمان با بیرون رفتن از دیوارها با برآمدگی ورزشی ، به یکباره به چند اراذل و اوباش برسد. ببر از طرف دیگر بر نبردهای قدرتمند و دستی به دست با دشمنان مجرد تأکید دارد.

هر دو مورد می توانند با تعداد چشمگیر ارتقاء یافته ها ، که می خواهید آنها را به دست آورید ، شانس زنده ماندن را فراهم کنید. با تعجب در خیابان ها ، یگامی معمولاً توسط گروههای سه نفری مورد آزار و اذیت قرار می گیرد ، بنابراین چند ضربه دور خانه به طور معمول برای انجام کار کافی خواهد بود. برخوردهای رئیس یک تهدید بزرگتر را تشکیل می دهد ، که برای موفقیت به رمز گشایی و استفاده استراتژیک از سبک ها نیاز دارد.

مطمئناً دو سبک نقطه شیرین است و فضای کافی برای آزمایش را برای من فراهم می کند بدون اینکه هیچ وقت قهوه ای شود. یاگامی تنها شخصیت اصلی است و پیشرفت در مهارت های او ، موضع گیری های شخصیتی و شخصیتی درخشان است. من آرزو می کنم که برخوردهای رزمی برای استفاده بهتر از تمام حرکتهای بیمار من مهندسی شده باشد ، زیرا دعواها خیلی سریع انجام می شوند. شما می توانید به کمک شخصیت های جانبی که از طریق ماموریت های اختیاری قفل شده اند ، استخدام کنید ، اما آنها از من خواستند که در مکان های خاصی بجنگم ، و خواهان رسیدن به یک نقطه شیرین که بندرت به آن رسیده است.

درست مانند Yakuza ، نکات برجسته داوری بسیار هیجان انگیز است. نبردهای رئیس احساسات نهایی ملودراماتیک را که مستقیماً از یک درام ژاپنی بیرون کشیده می شوند ، دارند و به طور مؤثر با روایت اصلی ارتباط برقرار می کنند. جابجایی بین داستان اصلی و مأموریتهای جانبی می تواند منجر به ایجاد یک ضرب و شتم تونی شود ، زیرا شما یک تحقیق فوریت قتل برای هواپیماهای بدون سرنشین یا هیپ را به یک زمین بازی واقعیت مجازی منتقل می کنید. اما این همه به جذابیت کلی Judgment ، نامه ای عاشقانه به آنچه قبل از آن می رسید ، می پردازد و در نهایت این حق رای دادن را به جلو سوق می دهد.

این را برای گفتن من به قتل می رساند ، اما در بعضی مواقع ، قضاوت به نظر نمی رسد عالی باشد. هنگام شب ، بسیار خیره کننده است زیرا علائم خیابانی نئون در حوضچه های زیر منعکس می شود. این حس احساس سرخوشی کلان شهر را در حالی که بین کوچه ها جابجا می شوم ، ضرب و شتم اراذل و اوباش و جا افتادن در جلسات بی نظیر فضانورد فضایی در CLUB SEGA را ارائه می دهد. در اینجا و در بسیاری از مأموریت های داستانی ، به نظر عالی می رسد. در طول روز بیرون بروید و این یک داستان متفاوت است ، با ظاهر پراکنده متوسط و فاصله های بسیار ناچیز را نشان دهید.

امتیاز کلی گیم تاکس ۹۰

BLOODSTAINED: RITUAL OF THE NIGHT REVIEW

پنج سال پیش کوجی ایگاراشی ، کارگردان و نویسنده درباره Castlevania: Symphony of Night ، کونامی را ترک کرد تا بازی دیگری به سبک Castlevania را انجام دهد. پنج سال زمان طولانی است و ژانر metroidvania در آن دوره رشد قابل ملاحظه ای داشته است ، اما گاهی اوقات شما تمایلی در موضوع آشنا نمی خواهید. شما می خواهید همان بازی را در یک بسته جدید انجام دهید. خوشحال باشید ، زیرا با Bloodstained: Ritual of Night ، این دقیقاً همان چیزی است که شما دریافت می کنید.

میریام یک آزمایش علمی در شکل یک دختر انیمه عروسک دار است. او به همراه دوستش ، مردی به نام گبل ، بخشی از آزمایش بود که جوهر شیاطین را در بدن او پیوند زد. این قدرت شیطانی به شکل محافظهایی ایجاد می شود ، بنابراین به او Shardbinder می گویند. هر چه بخش های بیشتری جذب می شوید ، بیشتر از انسانیت خود رها خواهید شد ، سرنوشتی که باعث گبل می شود.

گبل اکنون برای پر کردن دنیا با شیاطین ، همه از آسایش قلعه خود است – زیرا قطعاً قلعه ای وجود دارد. این مکان پر از لوسترهای سنگین ، مجسمه های درخشان و هیولا است. از تالار ورودی گرفته تا باغها ، برجها و حتی غارهای زیر ، هر اینچ از این قلعه منتظر است که مورد کاوش و غارت قرار بگیرد و در بیشتر قسمت های پشتی آن به اندازه کافی متنوع است که باعث می شود شما بخواهید آنچه در گوشه بعدی قرار دارد را ببینید.

مبارزه اصلی ترین تمرکز است و در سختی عادی اکثر دشمنان تهدیدی از آن ندارند. در اوایل یک ریتم خوب بین اکتشافات و مبارزات ایجاد شده و به شکلی که دشمنان محاصره را پیش بینی می کنید بسیار حساس و ژانر خاصی پیدا می کنید و روشی فزاینده و سریع برای مقابله با آنها را به طور فزاینده ای سرگرم می کنید. برای این منظور شما مرتباً اسلحه های جدیدی پیدا می کنید تا در مخفیگاه دیو ناشناس مشکوک شوید. هر سلاح محدوده و انیمیشن متفاوتی دارد که جنبه های مهم در پیروزی دشمنان کوچکتر و برخورد با کارفرمایان است. در مقایسه با بقیه بازی ، رئیس دعوا دشوار است ، اما همانطور که اغلب با metroidvanias ، در یک نقطه فقط کلیک می کند و مطالعه دقیق از زمان حمله و / یا کمی شانس می پردازد. هر بار رضایت بخش است.

بندهای مختلفی که با کشتن مکرر هیولا از همان نوع جمع آوری می کنید ، به ندرت برای پیشرفت لازم هستند و تقریباً به طور انحصاری برای تفریح ​​و تنوع وجود دارد. من نمی توانم به اندازه کافی استرس داشته باشم که چگونه Bloodstained همیشه در حال رها کردن موارد است. Shards در قالب احضارها ، پرتابه ها و حملات ویژه و تقریباً هر سلاحی که تصور می شود برای بازی وارد شود ، آمده است. بعداً خانواده های مختلفی به دست می آورید که دارای روحیه شناوری هستند که به شما در نبرد کمک می کند. این انتخاب گسترده باعث شرم آور می شود که دشمنان Bloodstained همان تنوع را ارائه نمی دهند. شما با سهم نسبتاً خوبی از انواع بصری جالب روبرو می شوید ، از چهره های شناور شناور گرفته تا یک دیو ادوارد Scissorhands ، اما مجموعه ها و الگوهای حرکت آنها بسیار ساده است و هیچگاه دلیلی برای کج کردن زرادخانه خود وجود ندارد.

علاوه بر این ، هیچ راهی برای حمله به بالا یا پایین وجود ندارد ، که این اثبات نهایی است که Bloodstained به عنوان یک تجربه بازگشت طراحی شده است.

نتایج جانبی نیز هستند که هیچ کس واقعاً به آن احتیاج ندارد بلکه احساس می کند نکته دیگری برای مرتب کردن لیست کامل است. نکته اصلی آن خرد کردن و جستجوی چالش های اضافی است ، به همین دلیل Bloodstained سه انتهای مختلف دارد. پایان بد در یک بازی می تواند کمی مانند مجازات باشد ، اما می تواند عزم جدی را برای تحقق بخشیدن به آنچه دقیقاً از دست داده اید الهام ببخشد. من بیشتر علاقه مند به حالت های آینده مانند roguelike و versus mode هستم ، زیرا این موارد می توانند از موجودی های بزرگ استفاده زیادی کنند و بازی های اضافی را نیز درون بازی بیفزایند.

نکته ای که باید در این روزها برای Metroidvanias وجود داشته باشد که به سختی ناخن ها سخت نیست ، به همین دلیل است که به همین دلیل ممکن است Bloodstained برای تازه واردان جذاب باشد. اما ، مانند خون آشام هایی که از آن تجدید می کند ، وقتی با نوآوری

در جای دیگر ژانر مقایسه می شود ، احساس درد طولانی می کند. این یک کپسول زمان کمی شسته و رفته از یک بازی است ، یک انحراف سرگرم کننده با یک جریان که باعث می شود زمان به سرعت جریان پیدا کند تا زمانی که توسط یک رئیس خود را آجری کنید ، اما این همان تعریف از “انجام شده” است که اگر تا به حال بازی کرده اید قبل از metroidvania. بعضی اوقات آن آشنایی تنها چیزی است که شما می خواهید.

 

آمتیاز کلی گیم تاکس ۱۰۰

THE SINKING CITY REVIEW

چارلز رید ، کارآگاه خصوصی که در اثر دیدهای کابوسانه یک شهر غرق شده و یک جانور خاردارآمیز گرفتار شده بود ، برای یافتن پاسخ به این شهر سفر می کند. طوفان های غیرطبیعی باعث بی رحمانه شدن این مسئله شده است که یک بار جامعه ماهیگیری را رونق داده ، آن را از سرزمین اصلی سرازیر کرده ، بخش هایی از آن را طغیان کرده و بقیه را خسته و ناپدید می کند. و برای بدتر شدن اوضاع ، مردم محلی خارج از کشور به شدت نسبت به افراد بیگانه مشکوک هستند. اما با توجه به منبع و راه حل بالقوه ، این دیدگاه های آزار دهنده در جایی در شهر کمین می کنند ، رید چاره ای جز خیس کردن پاهای خود ندارد.

The Sinking City یک ماجراجویی کارآگاه سوم شخص است که در نسخه داستانی دهه ۱۹۲۰ New England با الهام از آثار نویسنده ترسناک تأثیرگذار (و ، بله ، بحث برانگیز) ، H.P. Lovecraft غواصان از غار غنایی باستانی پنهان شده در زیر اوکمون که پر از مجسمه های دنیای شیاطین است ، کشف کردند و با کشف دیوانه شده اند – جنون که شروع به گسترش در سطح شهر می کند و موجودات عجیب و خشن عجیب و غریب را بیدار می کند که افراد محلی آن را وحش می نامند. بازی بین حل جرایم و تیراندازی با هیولا تقسیم می شود ، اگرچه شکاف کیفیت بین هر طعم بازی بسیار گسترده است.

توسعه دهنده اوکراینی Frogwares بیش از یک دهه است که از جمله جنایات و مجازاتهای باشکوه سال ۲۰۱۴ ، شرلوک هولمز را بازی می کند. به همین ترتیب ، The Sinking City بازی کارآگاهی مناسبی است- خصوصاً در استفاده از سیستم کاخ ذهن Mind الهام گرفته از شرلوک. در هنگام کشف صحنه جنایت ، سرنخ هایی را جمع می کنید که ، اگرچه به تنهایی فایده ای ندارند ، می توانند در کاخ ذهن متصل شوند تا خطوط جدید تحقیق را باز کنند. و شما مجبورید این اتصالات را خودتان بدون هیچ گونه دستی یا نکاتی انجام دهید و این امر باعث کاهش کسری موفقیت آمیز به خصوص رضایت بخش می شود.

اما در حالی که شرلوک هولمز برای حل یک رمز و راز باید کاملاً به هوش و شهود خود تکیه کند ، رید یک مزیت فوق طبیعی دارد. در بعضی از مناطق ، پرتال آبی درخشان باز خواهد شد که از طریق آن او می تواند شاهد وقوع هر نوع جنایتی در آنجا باشد. این نقوش به شکل شبحهای درخشان افراد درگیر و تکه های گفتار آمده است. رید سپس باید روایتی بسازد و نظمی را که این مداحان در گذشته روی داده اند ، بفهمد که معمولاً منجر به ظهور سرنخ جدیدی در کاخ ذهن خواهد شد.

بزرگترین مسئله من با The Sinking City ، حداقل به عنوان یک بازی کارآگاه ، این است که موارد جالب نیست. یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی های شرلوک Frogwares ، روبرو شدن با یک راز جنجالی است – مثلاً ، قتلی که در یک اتاق بسته شده از درون اتفاق می افتد – و غلبه بر آن با تمایل به حل آن. اما بندرت در اینجا احساس اجباری می کردم و راه حل های بسیاری از موارد فاقد رضایت بخش “آها!” لحظه — خط مشتی که باید همه داستانهای کارآگاه خوبی را پشت سر بگذارد به نظر می رسد در پشت سر گذاشتن هولمز ، مهارت برنامه نویس برای نوشتن یک رمز و راز رنج برده است. رید همچنین یک شخصیت کاملا جذاب و جذاب است و هیچ یک از شوخ طبع ها ، دزدگیرها یا تفاوت های هولمز را ندارد. او بدترین نوع کلیشه های دیک خصوصی گریم و شن و ماسه است و من واقعاً برای دوست داشتن او تلاش کردم.

درمورد مبارزه با اسلحه بدون شانه ، این کاملاً کاربردی است ، اما احساس می کند که جعبه به جای بخش اساسی در بازی مورد توجه قرار می گیرد. گلوله ها شکل اولیه ارز اوکمانت (این یک داستان طولانی است) یک عنصر جالب از مهمات را برای هر برخورد wylebeast اضافه می کند. اما بیشتر من فقط مشتاق این تیراندازی بودم که بتوانم کارآگاه شوم. یک سیستم دستکاری ساده در آنجا نیز وجود دارد که به شما امکان می دهد لوازم بهداشتی ، مهمات و سایر موارد مفید از قراضه جمع شده در جهان را تهیه کنید. اما ، مانند مبارزات ، همه اینها جالب است. احساس می کنم اگر صرفاً روی جنبه شناسایی متمرکز شود ، The Sinking City یک بازی بهتر و سازگارتر خواهد بود.

عاشقانه تنظیم محیط خواب Sinking City نیز دشوار است. این یک بازی با دنیای آزاد است و به شما امکان می دهد آزادانه خیابان های اوکمونت را گشت و گذار کنید. و در حالی که من عاشق این هستم که باید مسیرها را دنبال کنم و به خیابان های خیابان توجه کنم تا مکان های مهم را پیدا کنم ، این شهر تاریک ، گل آلود و باران که همیشه باران خیس شده است ، فضایی کاملاً افسرده است که باید در آن وجود داشته باشد. اماکن جهانی زیبایی از جمله مناطقی وجود داشته است که تقریباً به طور کامل غوطه خورده است ، و تنها قسمت های بالای لامپ ها از آب تیره و تار بیرون می روند. اما به طور کلی این شهر احساس ناامید کننده ای از زندگی می کند ، با NPC های رباتیک بی هدف سرگردان ، منظره های تکراری و موسیقی متن فیلم درام دار فراموش نشدنی که به احساس غم و اندوه می افزاید.

یک بازی کارآگاه خوب ، اما عالی اما کم نظیر در اینجا وجود ندارد ، هرچند که کاملاً با بهترین سری های شرلوک Frogwares همراه نیست. اما به عنوان یک بسته ، کاملاً مؤثر نیست. جهان باز به اندازه کافی جالب نیست که شما را وادار به کشف آن کند. نبرد اساسی و ناپایدار است. و نوشتن و ساخت اسرار عموماً ضعیف است. اگر به دنبال یک لباس منحصر به فرد یا شگفت آور در مورد برند خاص ترسناک Lovecraft هستید ، آن را در اینجا پیدا نخواهید کرد. برخی از لحظه های دستیابی به کیفیت برای لذت بردن در The Sinking City وجود دارد. شما فقط باید تصمیم بگیرید که آیا می توانید از طریق جلبک دریایی و روده ماهی برای یافتن آنها زحمت کشید.

 

امتیاز کلی گیم تاکس ۸۵

WARHAMMER: VERMINTIDE 2 REVIEW

وارامر: “مدیر هوش مصنوعی” ورمینتید ۲ سادیستی است. با یک Chaos Warrior که در حال حاضر به ما حمله می کند ، AI یک زره پوش Stormvermin را از پشت کمر احضار می کند. آنها هر دو طرف را فشردند و سریعاً کوتوله ها را از باردین بیرون کشیدند ، کروبر مزدور ، و سیهنا را به آتش کشیدند ، و فقط من ، جن ویله زیرک کریلیان ، برای نجات ما باقی گذاشتند. بد است ، اما ما بدتر زنده مانده ایم.

سپس ، از هیچ کجای کشور ، AI یک جبهه جادوگر را احضار می کند. معمولاً این دشمنان ویژه دوست دارند از راه دور از هم دور شوند و گردبادهایی را که ما را به باد می پراکند ، احضار کنند – حمله ای که من به راحتی می توانم آن را گول بزنم ، اما این هرج و مرج آشوب می خواهد آنرا شخصی کند. او به من تلگراف می کند و شروع به مکیدن روح از بدن من می کند و من را کاملاً درمانده می کند. یک عضو حزب می تواند من را نجات دهد ، اما انجام این کار بسیار سخت است وقتی که آنها در حال حاضر ناتوان هستند. این پایان بی رحمانه ماجراجویی ما است که حتی اگر من به آرامی به جادوگر کشیده شوم ، Chaos Warrior طوفان می شود و من را با یک کودتای سخت به پایان می رساند حتی اگر من به خوبی مرده بودم. من نیمی از این را انتظار دارم که هوش مصنوعی من را شروع کند.

ورمینتید ۲ می تواند بسیار مشکل باشد. یک یا دو نفر از هم تیمی های من ناتوان خواهند بود ، محاصره شده اند و احساس می کنند بازی تمام شده است. سپس چکش من در جمجمه آخرین Rotblood می لرزد و دید تونل من گسترده می شود. تمام شد. زنده ماندیم. لحظه هایی از این دست اقدام شرورانه Lord of the Rings پیتر جکسون را تداعی می کنند – به خصوص هنگامی که شما یک جن ، کوتوله و یک انسان هستید که از طریق مین پر از ترول می جنگید.

به خوبی ورمنتید ۲ در ایجاد صحنه های حماسی از تنش (حتی اگر گاهی بیش از حد پیش رود) ، با راه اندازی چند نفره ناامیدکننده کاهش می یابد که می تواند چه آژانس ارزشمندی را در طول آن تجربه تجربه کند. دنباله Fatshark چالش برانگیز و هیجان انگیز است ، اما همچنین در صورت عدم موفقیت چند نفره ، جهنم نیز می تواند ناامید کننده باشد.

مانند اولین بازی ، Vermintide 2 یک بازی اکشن اول شخص چهار نفره با سبک Left 4 Dead است که در آن حزب شما با سطوح خائنانه ای مبارزه می کند و با انبوهی از Skaven می جنگد ، که اکنون با مهاجمان شرور Chaos متحد شده اند. تنظیم در طول Warhammer’s End Times ، تنظیم تخیلی آخرالزمان Vermintide 2 نگران کننده و شگفت انگیز است. تور ۱۳ سطح آن شهرها را خراب کرده و باتلاقهای خائنانه که هر یک به عنوان آخرین زرق و برق دار و مطبوع است.

با هر ماموریتی که حدود ۳۰ دقیقه طول بکشد ، شما در آخر تکرار آنها خواهید بود. این ممکن است خسته کننده به نظر برسد ، اما هر سطح به اندازه کافی گسترده است که تجدید نظر در آنها هرگز به لطف تکرار شونده از مدیر هوش مصنوعی برای مخلوط کردن نقاط تخم ریزی دشمن تشکر نمی کند. این سیستمی است که بیشتر کار می کند ، اگرچه برخی مناطق از هر مأموریت با هم خونریزی می کنند زیرا جنگیدن با گروهی از اسکاوین تفاوت چندانی با نبرد با گروهی از اظهارات Rotblood ندارد.

این عدم قطعیت در مورد چیزی که دشمنان ایجاد می کنند ، و از کجا می توانند مزایای تعجب آور داشته باشند. در یک سکانس ، حزب من از طریق یک قسمت سیاه مشکی یک مین رها شده از یک ماینکرت اسکورت کرد. اولین باری که این مأموریت را بازی کردم ، مبارزه وحشتناکی با ترولی داشتیم که از تاریکی به ما شارژ می شد. بار دیگر ما توسط گروهی از قبیله های برهنه در کمین بود. در طول بازی سوم من ، اصلاً هیچ چیزی به ما حمله نکرد. دقایقی سکوت مرا لبه کرد.

من به ویژه عاشق مأموریت ایستاده صحیح است ، که شما را در یک شهر کوهستانی قتل عام شروع می کند قبل از اینکه با یک نبرد ناامیدکننده در داخل یک معبد گسترده و ویران شده شروع کنید. این فینال شاهد گروهی از دشمنان بی پایان و بی پایان است که میهمانی را جشن می گیرند و هیچ نجاتی در چشم ندارند تا اینکه جادوی خفته کلیسای جامع به طور معجزه آسایی روز را نجات دهد.

اما بر خلاف Left 4 Dead ، Vermintide 2 لایه های لباس زیر RPG را پوشیده است. در ابتدا خیلی باید مورد توجه قرار گیرد ، اما من عاشق این رشته های ظریف هستم که هر شخصیت حرفه ای (نوعی زیر کلاس) ارائه می دهد زیرا هرکدام در یک مهمانی نقش لطیف اما اساسی را ایفا می کند. این پنج شخصیت از توانایی ویژه خود ، پاداشهای منفعل ، درختان مهارتی بازشدنی و اسلحه برخوردار هستند. هنگامی که یک شخصیت را کمی بالا می برید ، حرفه های جدیدی را ارائه می دهید که علاوه بر هر یک از مهارت مهارت جداگانه خود ، سبک های بازی بسیار متفاوتی را نیز ارائه می دهند.

حرفه ای Iron Baker Bardin the کوتوله احتمالاً مورد علاقه من است زیرا او را به نزدیکترین چیزی که ورمنتید به یک مخزن تبدیل می کند تبدیل می کند. وقتی کنتور ویژه من پر می شود ، می توانم صدای غرش گوش را از بین ببرم که باعث خشم هر دشمن نزدیک می شود. خوشبختانه ، این توانایی برای چند ثانیه دیگر به من استقامت نامحدود می دهد که می توانم از آنها برای جلوگیری از حملات استفاده کنم. با توجه به همه چشمان من (و شمشیرها) بر روی من ، تیم من می تواند به سرعت از میان بدها حک شود.

فکر می کنید یک سیستم غارت دلیلی کافی برای ادامه بازی خواهد بود ، اما این هیجان از بین رفتن اندام Skaven یا زنده ماندن از عجله همه جانبه توسط گروه ترکان و دندان Rotblood است که باعث می شود سرمایه گذاری من انجام شود. با وجود استفاده از دکمه های سمت چپ و راست ماوس برای حمله و مسدود کردن ، عمق رضایت بخش برای مبارزه وجود دارد. هر یک از سلاح های ۵۰ ایکس زمان بندی ، قوس های حمله و رسیدن به خود را دارند اما درگیری ها هرگز دست و پا چلفتی و فنی احساس نمی کنند. چند نوسان با اسلحه جدید تمام چیزهایی بود که من برای درک چگونگی استفاده به بهترین شکل از آن در جنگ ، به من نیاز داشت.

دریک دریای براردین یک شعله ور است که می تواند ده ها دشمن را هنگام اتهام کامل شلیک کند ، در حالی که کمان شکار Asrai کریلیان در واقع یک تفنگ هجومی است که تیرها را به تیر می اندازد. هر یک از اسلحه های غوغایی به طور مشابه متفاوت است و درست وقتی فکر می کنم سلاح های بزرگ و کند را مانند هالبرد کروبر و توانایی آن برای فریب دشمنان چندگانه در یک ضربه تند وشدید زدن ترجیح می دهم ، من خنجر دوتایی کریلیان را امتحان می کنم و عاشق آن هستم که با چه سرعتی او را دوست دارم. می توانید تندخواب wimpy تاس.

با این حال ، طفره رفتن ، پارس و حملات متهم بسیار دشوار بود. ورمینتید ۲ در چند ساعت اول به خصوص احساس مشکل می کند. با وجود یک آموزش روایت سرگرم کننده ، توضیح در مورد نحوه استفاده صحیح از این حرکات مختلف وحشتناک است. اکنون که من به اصول اولیه تسلط پیدا کرده ام ، دوست دارم چقدر Vermintide 2 چالش برانگیز باشد و در مشکلات بالاتر قرار بگیرد ، جایی که یک حمله دشمن منفرد می تواند مرا بکشد. این میزان مرگ و میر حتی یک مبارزه کوچک را به یک رقص پر فشار از ضرب و شتم و گول زدن تبدیل می کند. و اگر من واقعاً می خواهم این چالش را تقویت کنم ، هر مأموریت دارای تومورها و گریمورهایی پنهان است که اسلات موجودی ارزشمندی را به خود اختصاص می دهد و سلامتی کلی حزب را در ازای غارت بهتر ، پایین می آورد. با این حال ، من بعضی اوقات احساس ناراحتی می کنم که احساس می کنند وقتی حزب در حال تلاش برای زنده ماندن است ، چگونه احساس اجباری می کنند.

یک تیم خوب به اندازه رفلکس های خوب لازم است و Vermintide 2 در هنگام بازی با گروهی از دوستان می درخشد. هیولا های ویژه مانند Skaven Packmaster در حین دعوا پشت سر من خواهند زد و سعی می کنید یکی از ما را از بین ببرد ، و این گروه را ملزم به حرکت سریع و نجات دوستمان می کند. این تقریباً بد نیست زیرا وقتی یک دایره سبز در پاهای مهمانی ظاهر می شود ، یک گردباد کشنده از یک Chaos Sorcerer را درمان می کند. این لحظات بسیار رایج است ، اما همیشه شگفت آور است ، که هر جلسه احساس می کند دستکش وحشیانه است. مواقعی وجود دارد که کل حزب می میرد و احساس ناامیدی مشترک قابل لمس است ، اما آن لحظه هایی که زنده مانده ایم بسیار رضایت بخش هستند.

در حالی که من غارت Vermintide 2 را دوست دارم ، از نحوه دریافت و مدیریت آن متنفرم. صفحه موجودی سازماندهی ضعیف است و بندرت اطلاعاتی را نشان می دهد که در واقع مفید است. شخصیت ها همچنین می توانند یک خرده ریز و جذابیت های مشابه را به اشتراک بگذارند و تجهیز کنند ، اما دکمه “تجهیز همه” وجود ندارد. من باید با زحمت از شخصیت به شخصیت دیگر تغییر دهم تا تجهیزات آنها را به روز کنم و وسایل مجهز آنها را برای نجات آزاد کنم. این یک کابوس است.

با کمال تعجب ، Vermintide 2 فاقد منو است که حتی ابتدایی ترین آمارها مانند سلامتی یا استقامت را نشان می دهد. من برای سیستم های RPG که از هنجار انحراف دارند (Dark Souls 3 ، من به شما نگاه می کنم) هستم ، اما ناامید کننده است که چقدر Vermintide 2 فریبنده با ریاضیات و آمارهای زیرین خود است زیرا آزمایش معنی دار را غیرممکن می کند. چرا نمی توانم سلاح هایی را در نظر بگیرم که شانس من برای دستیابی به ضربه بحرانی وجود داشته باشد ، اگر نتوانم تعیین کنم که شانس پایه من چیست؟ حتی معنای Hero Power ، اندازه گیری کل توانایی شخصیت من ، در پشت یک ابزار به راحتی از دست رفته پنهان است.

لحظاتی که مهاجمان Rotblood و Ratman Skaven که مهمانی من را احاطه کرده اند هیجان دارند ، اما اگر مهمانی بمیرد ، من اغلب احساس می کنم وقت من تلف شده است. اینگونه نیست که از دست دادن در Vermintide 2 سرگرم کننده نباشد ، بلکه متغیرهای بسیاری وجود دارد که می توانند فراتر از کنترل من باشند. اگر رهبر حزب (و میزبان مسابقه) قطع شود ، تمام پیشرفت هایی که من در آن مأموریت انجام دادم پاک می شود و باید از آن شروع کنم. همچنین هیچ راهی برای لگد زدن به اعضای حزب دردسر وجود ندارد و هیچ شاخصی برای استفاده از گفتگوی صوتی درون بازی وجود ندارد. حتی تاخیر من بی معنی پنهان است. من می توانم همه کارها را به درستی در یک مأموریت انجام دهم و هنوز هم به دلیل چیزهایی که نمی توانم کنترل کنم از دست بدهم. هنگامی که با این واقعیت همراه باشید که غارت فقط هنگامی پاداش می گیرد که یک مأموریت را با موفقیت پشت سر بگذارید یا یک سطح را کسب کنید ، پاداش می دهد به هر دلیل اشتباه احساس لکنت می کند. این سرگرم کننده نیست که از غارت های لازم برای مقابله با مشکلات سخت تر محروم شوید زیرا میزبان کنار می رود.

ناامید کننده است که دنباله ای هنوز هم برای ناخن زدن به چنین اصول ساده چند نفره ای تلاش می کند ، و پیشرفت مبهم RPG من را به روشی که در بازی های مشابه انجام می دهد جلب نمی کند. اما Vermintide 2 در شایستگی های مبارزات ستاره ای و طراحی سطح آن موفق است. بعد از گذشت نزدیک به ۴۰ ساعت ، این کلاهبردار Rotblood سیگنال حمله عجیب و غریب مانند Zerg یا صدای قاتل Gutter Runner را که در تاریکی در حال گپ زدن است ، نشان می دهد ، هنوز هم خونم را به یخ تبدیل می کند.

 

امتیاز کلی گیم تاکس ۷۰

MotoGP 19 Review

Milestone شرکتی است که مسابقه را می شناسد. تعداد کمی از استودیوهای توسعه می توانند با کیفیت و کوششی که Milestone در عناوین خود مانند سری Ride و بازی های Motocross ایجاد می کند ، مقایسه کنند. در حالی که ما مشاهده می کنیم که Milestone تک تک بازی های خود را در عناوین بزرگتر و جاه طلب تر تکامل می بخشد ، قطعات مشخصی از روند تکاملی آنها وجود دارد که به موفقیت رسیده اند و سایرین که نشان خود را از دست نمی دهند. Enter، MotoGP 19 ، یک بازی مسابقه ای که حول مسابقات مسابقه Grand Grand Prix ساخته شده است. با وجود ویژگیهای گسترده ، MotoGP مظهر قطع ارتباط بین یک بازی بلندپروازانه و یک شبیه سازی متوسط است. به بررسی MotoGP19 ما خوش آمدید.

در MotoGP19 ، Milestone افتخار می کند که بازیکنان را در چراغهای جلو تجربه کند تا تجربه سوار بودن در موتور Grand Prix را داشته باشد. از یک آماتور گرفته تا یک حرفه ای ، قطعات کوچک زیادی در کنار هم قرار گرفته اند تا هر مسابقه احساس شود که شما واجد شرایط معاملات واقعی هستید. در حالت شغلی ، مسابقات به آخر هفته تعطیل می شود که شامل جلسات تمرینی آزاد ، جلسات مقدماتی ، گرم شدن و سپس مسابقه اجتناب ناپذیر است. در تئوری این عالی است ، به شما کمک می کند تا دوره ها را بیاموزید ، در صورت امکان در جمع ۱۰ نفر برتر قرار دهید و شما را برای مسابقات بزرگ مسابقات پیش رو آماده کند. اگرچه در عمل ، اکثر نژادها خیلی سریع کسل می شوند. همه این شیوه ها و مسابقات مقدماتی یکسان هستند و شما باید به نوعی فن مسابقه باشید تا چندین تمرین را در اطراف مسیرهایی اجرا کنید که وقتی مسابقه واقعی زیر پا نمی گذارد واقعاً روی شما تأثیر نمی گذارد.

بله ، زودتر از رسیدن به بسته کامل مطمئناً می تواند مفید باشد ، اما برای من ، اکثر تفریح ​​ها در بازی هایی مانند MotoGP راه خود را از طریق بسته های بزرگ پیدا می کنند تا رهبر شوم. مانند بسیاری از بازی های Milestone ، در طول مسابقه ، اگر اشتباه کنید ، به نوبه خود بیش از حد گسترده ای انجام دهید ، به شخص دیگری سقوط کنید و موتور سیکلت خود را سقوط کنید ، آنها به شما این امکان را می دهند که زمان را به عقب برگردانید تا آن اشتباه را جبران کنید. در اکثر موارد ، من به سادگی تصمیم گرفتم که یک دور تمرین آزاد را در اطراف هر آهنگ جدید اجرا کنم ، و سپس به راحتی به مسابقه خود بپردازم. همه چیز در طول آخر هفته فقط احساس پرکردن من است ، وقتی که آنها می توانستند به راحتی یک مسابقه مقدماتی و مسابقه واقعی اضافه کنند. به عنوان یک شبیه سازی واقعی ، MotoGP واقعاً آن طاقچه را برآورده نمی کند ، زیرا سفارشی سازی شما می توانید برای موتور سیکلت خود انجام دهید محدود به ارتقاء موتور و فریم است. ایجاد شخصیت ممکن است با گزینه های بسیار محدود ، بدترین قسمت آن باشد. این اولین بار نیست که یک بازی Milestone در فضای خلق شخصیت انجام می شود ، اما بعد از چند بازی با نمایش شخصیت های واقعاً نامفهوم ، شاید زمان آن رسیده است که آنها فرمول را کمی تغییر دهند.

از نظر مسابقه واقعی ، دوچرخه ها به طور کلی بسیار خوب هستند. مطمئناً برای مقابله با برخی از این آهنگ ها ، برخی تمرین و پیش بینی لازم است. دانستن زمان شروع لاغر شدن برای نوبت بعدی می تواند تفاوت پرش به مکان اول یا افتادن به سی و یکم باشد. اگر واقعاً موزون هستید ، صعود از مسیر برای به دست آوردن این مزیت می تواند خطرناک باشد زیرا در صورت غرق شدن بیش از حد گوشه زمان شما را به شدت جریمه می کند. من این کار را در یکی از مسابقاتم به حد مجاز انجام دادم و از صعود به مقام اول صعود کردم و کل مسابقه را با سهولت برگزار کردم. بعد از اتمام کار ، هنوز وسط بسته را قرار دادم. من می گویم که این تلاش برای صادق نگه داشتن بازیکنان است ، اما برای بازیکنانی که واقعاً به دنبال تست محدودیت های خود هستند ، این چیزی است که واقعاً انجام می دهد ، این است که به بازیکنان می آموزد که در چه گوشه هایی می توانند بدون اینکه یک پنالتی را ثبت کنند ، با ضربات پنالتی ، فشار بیاورند و از یک ویژگی عقب زمان برای جریمه استفاده کنند. آن را به اثر عالی تنظیم کنید.

علاوه بر حالت شغلی ، بازیکنان می توانند به صورت چند نفره ، قهرمانی در eSport ، چالش های تاریخی و یک حالت سریع که فقط شما را به مسابقه می رساند ، برپا کنند. اگر می خواهید گرافیک پوشیدنی خود را بسازید ، یک ویرایشگر گرافیکی عالی نیز دارید. این قطعاً یک تماس کوچک و مرتب است که طرفداران مسابقه سخت ممکن است در آن بمیرند. در زمان این بررسی من نتوانستم قهرمانی MotoGP eSport را تست کنم ، اما به محض انتشار بازی احتمالاً این مقدار اضافه خواهد شد. چالش های تاریخی مطمئناً یکی دیگر از ادای احترام جالب جهان دنیای MotoGP است. شما می توانید رقابت ها و نژادهای تاریخی را در طول زمان پخش کنید. برای طرفداران واقعی ، این می تواند یک روش خارق العاده برای به یاد آوردن آن لحظاتی باشد که فقط می توانستید قبلاً تماشا کنید.

MotoGP 19 هنوز هم در دنیای مسابقه با پیشرفت های بسیاری روبرو است و ویژگی های بسیار جالبی دارد که واقعاً مخصوص فن هستند. موارد بسیار کمی وجود دارد که می تواند بازیکنان را دچار مشکل کند که آیا این بازی می خواهد یک بازی باشد یا اینکه می خواهد یک شبیه سازی باشد. به عنوان یک بازی ، دارای چندین ویژگی جالب است ، از جمله اینکه می توانید زمان را به عقب برگردانید ، اما فرضیه توسط منوها خراب می شود که درک آن بسیار دشوار است و بیشتر ویژگی های اضافی که باعث می شود بازی مانند بازی های آخر هفته احساس شبیه سازی بیشتری کند. سیستم احساس خستگی می کند مگر اینکه آن را به طور کامل پرش کنید. با این وجود ، سیستم مسابقه اتومبیلرانی واقعی همچنان برای هواداران مسابقه موتور سیکلت صادق خواهد بود. و هنگامی که آن را به پایین آورد ، این چیزی است که در یک بازی مسابقه ای مهم است.

 

امتیاز کلی بازی گیم تاکس ۸۵

 

TOTAL WAR: THREE KINGDOMS REVIEW

دو تن از ژنرال های من در وسط یک میدان دفع می شوند تا با شماره های مخالف خود دوئل شوند. بقیه نبردها در مسافت ادامه می یابد ، اما من بزرگ شده ام تا تماشای حرکات چشمک زن در حالی که ژنرال ها می لرزند و به جای یکدیگر چاقو می گیرند. گاهی اوقات تپه ای از فلش یا یک اسب سوار در پس زمینه عبور خواهد کرد ، اما من با دقت متمرکز بر چیزی هستم که بیشتر شبیه بازی Tekken است.

جنگ کامل: سه پادشاهی ، داستانی را که با الهام از آن ساخته شده است ، نه عاشقانه سه پادشاهی لوو گوانژونگ ، به جای دقت دقیق تاریخی ، در آغوش می گیرد. سربازان می توانند بدون خسته شدن ، ظاهراً برای همیشه در اطراف میدان نبرد بگردند. رهبران آنها چهره هایی بزرگتر از زندگی با پشت پرده ها و رقابت های پیچیده هستند ، که دارای نیزه های افسانه ای هستند و قادرند کل واحدهای یک دست را شکست دهند. شخصیت هایی مانند کائو کائو به عنوان متفکران شرور اپرا شیطانی بازی می شوند که می توانند با افتادن کلاه ، جنگ ها را به وجود بیاورند ، وقتی کتابهای تاریخ نشان می دهند که او یک حاکم مناسب و همچنین شاعر خوب بود.

گزینه ای وجود دارد که با درگیر کردن Records Mode ، برخی از این موارد را در ابتدای کار خاموش کنید ، اگر می خواهید استقامت نقش مهمی در تغییر واحدها داشته باشد یا از شر دوئل خلاص شوید و از محافظان ژنرال اکثر موارد را انجام دهید. در عوض جنگیدن گزینه جایگزین ، Romance Mode ، احساس می کند آغوش صادقانه ای از آنچه Total War واقعاً در طول آن بوده است ، است. این یک نسخه از تاریخ است که به یک فیلم حماسی نزدیکتر است ، جایی که این برنامه گسترده آشنا است ، اما ظرافت ها هر زمان که از این عمل ناخوشایند باشند نادیده گرفته می شوند.

به گفته این ، این هنوز هم به نوعی حماسه است که در آن شما نیز باید سه نوع مختلف درآمد را با درصد کمی افزایش دهید. سیستم هایی که برای بازی های Warhammer یا تخت تاختگان بریتانیا ساده شده اند ، به مهمانی برگشته اند و دوستان جدیدی را به همراه آورده اند. جاسوسی منوی خاص خود را پر از گزینه ها کرده است تا جاسوسان جاسوسی بتوانند با تجارت و یا خرابکارانه شهرها را به هم بزنند. شخصیت ها دارای نمره رضایتمندی هستند که اگر به طور مرتب تبلیغ نشوند ، کاهش می یابد. مواضع دادگاه که به عنوان سطح شما باز می شوند ، باید با دقت انجام شوند تا از آغاز ژنرال های ناراضی ، از شروع جنگ داخلی جلوگیری شود. (همچنین می توانید برای افزایش رضایت خود از آنها یک ساعت آب خوب به آنها بدهید.)

دیپلماسی یکی از مهمترین و قابل قبول ترین زمینه هایی است که باید تغییر کند. از آنجا که پیش از این کار حدس و گمان زیادی وجود داشت که برخورد با ملل رقیب مانند گذراندن یادداشت در کلاس احساس می کرد و سپس منتظر جواب (“آیا می خواهید با من اتحاد دفاعی بسازید ، y / n”) ، در سه پادشاهی کاملاً شفاف است . هربار که از همسایه چیزی بخواهم دکمه ای وجود دارد که بطور خودکار فهمید که چه کاری برای انجام آن معامله لازم است. این فقط به شما می گوید که چقدر پول این تجارت از سرزمین یا مواد غذایی یا حتی ازدواج را تضمین می کند ، به جای اینکه شما را در تاریکی چاقو بزنید ، پس از شکست دوباره سعی کنید.

گزینه های دیپلماتیک نیز ظریف تر است. بین پیمانهای غیر تجاوزگرانه و اتحادها ، ائتلاف هایی وجود دارد ، اتحادیه هایی که به عنوان گامی در طول مسیر کنفدراسیون عمل می کنند بدون اینکه برای همیشه تضمین دوستی شود. آنها بیش از دو عضو را نیز مجاز می دانند ، بنابراین کنفدراسیون من برای شکست بربرها ، رهبران جدید جناح را برای پیوستن به آن به طور مرتب تشکیل داده است.

همه افراد در این ائتلاف به چه کسی اجازه می دهند رای دهند ، بنابراین غالباً کسی مثل ملکه راهزن به میز می خیزد و حتی قبل از اینکه تصمیم بگیرم ، با اکثریت رأی داده می شود ، فقط یک دکمه را ترک می کند که به من اجازه تصدیق می دهد. درخواست او در حالی که متاسفانه آن را به همین مناسبت رد می کند. احساس می شود بخشی از یک کلاس آموزشی منحصر به فرد دبیرستان است که همه می خواهند در آن حضور داشته باشند ، اما خدای من ، دیدید ژنگ جیانگ چه چیزی را به میهمانی براد پوشید؟ درخواست رد شد

دیپلماسی حتی در شرایطی که سایر سیستم ها بهبود یافته اند ، نقطه ضعف برای جنگ جنگ بوده است ، بنابراین این تغییرات استقبال می شود. دکمه معامله سریع است ، که به شما امکان می دهد فوراً ببینید که چه کسی در تجارت و یا مخالفت با مجاری یا هر چیز دیگری به جای اینکه بخواهید به لیست بروید ، باز است.

واسال ها بخش مهمی از سه پادشاهی هستند که جناح های بسیار مشتاق تر پیشنهاد می کنند بخشی از درآمد خود را به طور دائم به شما تحویل دهند ، اگرچه ممکن است در همان زمان خواستار درجه ای از استقلال باشند. دشمنان شما حتی می توانند خود را به عنوان آخرین تلاش برای خاتمه بخشیدن به جنگ ، تحت فشار قرار دهند.

شما به جای انتخاب فراکسیون در شروع کار ، یک رهبر را انتخاب می کنید. برخی از آنها جنگ سالاران با درجه های مختلف مشروعیت در تلاش برای به عهده گرفتن مسئولیت چین هستند ، برخی از آنها راهزنان مستقیمی هستند و یکی از آنها دونگ زوو ، مستبد است که کارزار را با کودک فعلی-امپراطور فعلی شروع می کند. گروگانگیری

این شخصیت های بسیار متفاوت می توانند شروع های بسیار متفاوتی ایجاد کنند – Cao Cao ، انتخاب مبتدی پیشنهادی ، بیشتر به تجارت Total احساس می کند که شما با تسویه حساب ، ارتش و همسایه ای برای شکست مواجه هستید ، بنابراین می توانید اولین استان خود را تکمیل کنید. به نام فرمانداری) در همین حال ، لیو بی ارتش دارای ارتش مملو از ژنرال های افسانه ای است اما هیچ خانه ای ندارد و مجبور است ارتش پیشوای شورشیان زردبان عمامه را قبل از مستقر شدن در هر مکانی شکست دهد.

هر شخصیت مکانیک متفاوتی دارد که آنها را نیز تعریف می کند. دولت نظامی گونگسون زان یک موقعیت دادگاه منحصر به فرد برای بازرسان نظامی می افزاید ، در حالی که نمره قهرمان نوسانگر سان جیان بر قیمت سربازان و رضایت شخصیت ها تأثیر می گذارد. کائو کائو در هر نوبت تعداد معدودی از اعتبار را به دست می آورد و می تواند آنها را برای تأثیرگذاری بر احساس سایر جناح ها بگذراند ، یا حتی ۷۵ مورد از آنها را به یکباره ضربه بزند ، در حالی که به نظر می رسد دست های پاکی دارد ، یک جنگ پروکسی بین دیگران را آغاز کند.

این درجه اضافی از دستکاری دیپلماسی را حتی سرگرم کننده تر می کند. این مانند روشی است که الف های بلند در Total War: Warhammer 2 کار کرده اند اما با توانایی بیشتری برای حرکت تند و زننده. این که بتوانید به شکلی مانند دیپلماسی به این شکل وارد شوید ، باعث می شود تا طرف مبارزات انتخاباتی سه پادشاهی تأثیر بگذارد و بعد از یک نقطه معین ، هر نوبت با یک رژه پیام شروع می شود که چه کسی روشن کرده است. آنها در کنار تصاویری از رهبران در حال کشیدن چهره های شدید هستند که باعث می شود آنها جدی نگیرند ، کمی جالب است “دوستی با KINGDOM OF WU به پایان رسید ، اکنون KINGDOM WEI بهترین دوست من است.”

سایر بخش های طرف مبارزات انتخاباتی مبتنی بر نوبت سه پادشاهی از شوخ طبعی کمتر است. جمعیت بسیار مهم است – سرعت بالایی از رشد ، که با ساختن ساختمانهای مناسب تسهیل می شود ، می تواند سرعت جبران ارتش شما را افزایش دهد ، بلکه باعث افزایش جمعیت ، مقصر اصلی اختلال عمومی می شود. داشتن بیش از حد بسیاری از مردم نیز فشار را برای عرضه مواد غذایی به همراه دارد.

در همین حال ، شما می خواهید به ساختن ساختمانهایی بپردازید که درآمد کسب می کنند و اعتبار خود را افزایش می دهند (به این ترتیب شما رتبه های بالاتر را باز می کنید ، دادگاه خود را پر کنید و در نهایت خود را یکی از سه پادشاه چین اعلام کنید). من نمی توانم بگویم کار کردن از طریق ارتقاء ساختمانهای مختلف تاکنون بخش مورد علاقه من Total War بوده است و وقتی شما کنترل ۲۰ شهرک سازی را در شمال کشور داشته باشید ، مدیریت این ساخت و سازها می تواند خسته کننده واقعی باشد.

در صعود به هر یک از اعضای دادگاه شما می توان تکلیفی داد ، آنها را به تسویه حساب وصل کرد و به آن نوعی پاداش داد. برای انجام این کار نیازی به راهپیمایی در اطراف نقشه نیست – مانند جاسوسی فقط یک منو است. این احساس می کند راهی برای نگه داشتن برخی از کارهایی است که مأمورین و قهرمانان در بازی های قبلی انجام داده اند اما به اندازه کافی خلاصه شده اند که آنها دلخوری نیستند ، و همچنین آنها را از روی نقشه نگه می دارد ، بنابراین برای ارتشهای واقعی این کار رایگان است.

طبق یک نظر ، تمام این مطالب در نقشه تبلیغات و تعداد زیادی از منوهای پیوست شده – حتی من اصلاحات را ذکر نکرده ام ، یک درخت فناوری که روی تصویر درخت واقعی قرار دارد ، که در آن هر پیشرفت ، شکوفه ای از گلبرگ ها را روشن می کند. این فقط صحنه سازی برای نبردها است. و این درست است که زمینه ای را برای آنها فراهم می کند که می توانند محاصره بعدی را با گذشته حس کنند ، مهم نیست که چقدر واقعاً در بازی هستند.

من از این کارزار به خاطر خود لذت می برم ، حتی اگر هر چند گاه به خاطر مصلحت خودش خیلی ریاضی باشد. برای نمونه ای از این نگاه ، چیزی فراتر از راهی نیست که موضوع مهمی از عاشقانه سه پادشاهی مانند فساد را در برگیرد ، شخصیتی از مشروطیت خائن است که به طرز مشروعیت دوستان خود را در موقعیت هایی که شایسته آن نیستند در حالی که کشور از هم پاشیده است دستکاری می کند. در Total War: Three Kingdom فساد یک درصد اصلاح شده است که درآمد شما را تحت تأثیر قرار می دهد. این بسیار آزمایشی است و تقریباً خنده دار است.

نبردهای زمان واقعی از بازی اعداد سریعاً هیجان انگیز هستند. واحدهای دارای کراس بولد و هوای ثابت بعد از گلوله های پیچ و مهره ، تکه های سوارکارها را در آخرین لحظه به سمت گوه تشکیل می دهند و شارژ می کنند ، پیاده نظام سپرهای خود را قفل می کند و خسارات را به خود جذب می کند. تشکل ها به عقب برگشته اند و تعداد زیادی از آنها وجود دارد ، اگرچه دسترسی به آنها همیشه آسان نیست. چندین کلاس عمومی وجود دارد که باید از بین آنها انتخاب شود و استراتژیست ها ، در حالی که ضعیف تر هستند ، ضروری هستند زیرا آنها به عنوان سطح بندی ، تشکل ها را می آموزند. بعضی از پیروان نیز به آنها دسترسی دارند ، بنابراین اختصاص دادن یک گله به کلیه به همراه یک سواره نظام به این معناست که آنها تشکیل گوه را می شناسند.

ارتش می تواند سه ژنرال داشته باشد که هر یک تا شش واحد باقی مانده است. این امر خود را به ارتشهای متعادل تبدیل می کند که یک ژنرال برای سواره نظام ، دیگری برای پیاده نظام و دیگری برای کمانداران و منجنیقها است. این بدان معنا نیست که شما نمی توانید ارتش های نامتعادل یا فوق تخصصی بسازید ، فقط احساس اشتباه می کنید. ژنرال ها شخصیت هایی دارند که متناسب با نقش هایشان بیان می شوند ، زیرا در زمان جنگ با یکدیگر تباه می شوند. آنها حتی صفاتی به دست می آورند و رقابت طولانی تر و دوستی با یکدیگر را توسعه می دهند که مدت زمان طولانی تری در کنار هم سپری می شوند. شما می خواهید آنها را بسازید و مانند اعضای حزب در یک RPG مسلح کنید.

واحدها به اندازه شخصی که می خواهم شخصیت ندارند. اکنون که بازی های Warhammer وجود دارد ، همیشه رقابت در آن جبهه دشوار است ، زیرا هر چقدر هم که دو نوع سوار متفاوت باشند ، هرگز به همان اندازه اورک ها و خون آشام ها متمایز نخواهند شد. در جبهه شخصیت ، این امر به شما کمک نمی کند که بعضی اوقات واحدها در جای خود بایستند و به شما اجازه می دهند قبل از انجام کاری در مورد آنها خیلی طولانی شلیک کنید ، یا هدفی را که باز گذاشته اید نادیده بگیرید و یک اشتباه را شارژ کنید. مطمئنا هوش مصنوعی هرگز نقطه برجسته ای درخشان Total War نبوده است ، بنابراین اگر در این مسیر سوار می شوید ، اکنون به این کار عادت کرده اید.

 

در حالی که ژنرال ها بدون توجه به فیلم های کونگ فو ، انیمیشن های حمله ای دارند ، وقتی سربازان معمولی با هم برخورد می کنند ، تعداد زیادی آسیاب به اطراف می چرخند و در هوا می روند. مطمئناً هیچ یک از جنون های بیش از حد بازی های Warhammer وجود ندارد ، زیرا هیچ هیراس آتش سوزی وجود ندارد و یا غول هایی در حال عبور از گشت و گذار در اطراف نیستند ، اما هیچ یک از درگیری های فردی نیز وجود ندارد که Shogun 2 را بسیار تماشا کند. از راه دور خوب است ، اما غیرمنتظره است اگر دوست دارید دکمه حرکت کند را فشار دهید ، K را فشار دهید تا HUD از بین برود ، و همه چیز را از نزدیک تماشا کنید.

اگرچه نبردهای شبانه بسیار زیبا به نظر می رسند. سربازان دارای چراغهای قرمز در قطبها هستند و شهرهای تحت محاصره ، آسمان را با فانوسهای کاغذی شناور مانند ستاره های کم آویز پر می کنند. جنگ در طول زمستان بر روی نقشه های پوشیده از برف با کنتراست زیاد صورت می گیرد ، در حالی که در سایر ساعات سال ممکن است کشاورزان در هنگام گذر از جاده ها در مزارع برنج کار کنند. شهرهای بندری جرثقیل هایی را روی اسکله ها و قایق های موجود در بندر دارند.

تبلیغات

این گفته است ، هیچ جنگ دریایی وجود ندارد. به نظر می رسد مجمع خلاق کاملاً از آنها کنار گذاشته شده است ، و در حالی که ارتش ها هنگام حرکت به سمت کشتی حرکت می کنند ، برخوردها در دریا به صورت خودکار حل می شود. با توجه به اینکه رودخانه هایی مانند یانگ تسه برای چین از نظر استراتژیک چقدر مهم هستند ، این یک فرصت از دست رفته است. تصور کنید که فیلم Red Cliff جان جان وو ، بعد از چند ساعت ساخت ، با کلیک کردن روی کسی که به طور خودکار بر روی خودکار تمام شود ، به پایان رسید.

Anticlimax به طور کلی مشکلی با سه پادشاهی است. در یک نقطه مشخص از فعالیت ، سه جنگ سالار پیشرو پادشاه اعلام شده اند و باید برای تعیین اینکه چه کسی تنها امپراتور خواهد بود ، با آن مبارزه کنند. وقتی من یک ارتش شایسته را به سرزمین اول حریف خود راهپیمایی کردم ، آنها من را سلب کردند و تسلیم من شدند ، بنابراین توجهم را به دشمن نهایی باقی مانده ، پادشاهی وو تغییر دادم. بعد از اینکه بسیاری از چرخش ها در ساختن ارتش به همان اندازه که اقتصاد من اجازه می داد ، گذراندم ، یک راه پیموده از راه دور را از طریق آب فرستادم تا از پشت سر خود به پایتخت خود حمله کنم در حالی که بقیه ارتشهای من در مرزهای مشترک ما اسیر شدند و روستاها و شهرهای کوچک را تصرف کردند.

بعد از چند فصل از این ، من نهایتاً نیروی او را بیرون کشیدم. بهترین ارتشهای وو در کنار هم قرار داشتند ، اما یکی خود را در کمین نزدیک قرار داد. من آن را به لطف یکی از ژنرال هایم که چشمان مشتاق داشت ، با شماره های برتر حمله کرد و آن را به راحتی شکست دادم. با این حال ، بقیه نیروهای او هنوز هم نیرومند بودند و با پاک کردن کمین ناکام ، مین با ضعف کمی تضعیف شد. برای فینال اوج روبرو شدیم. و سپس به نوبه خود ، یک دیپلماسی به من اطلاع داد که می خواهد تسلیم شود و رها شود.

یک پیروزی نسبتاً خونین خوب و همه چیز خوب است ، و این یک اعتباری برای هوش مصنوعی است که می داند چه موقع مورد ضرب و شتم قرار می گیرد ، اما این یک جهنم از راه پایین تر برای پایان دادن به یک کارزار بود. من می توانستم به پیشنهاد آن چیزی نگفتم و جنگ را ادامه دهم ، اما در آن مقطع احساس قلدری می شود. همانطور که گفتم ، این مبارزات زمینه جنگها را فراهم می آورد ، و گاهی اوقات این زمینه می تواند از آنها دور شود.

بسیاری از این انتقادات – یک بازی آخر بازی ناخوشایند ، یا انیمیشن های نبرد ناخوشایند ، یا عجیب هوش مصنوعی – در مورد سایر بازی های Total War صادق است. سه پادشاهی از بسیاری از آنها بدتر نیست و از تعداد معدودی بهتر است. من مشتاقانه منتظر هستم ببینم که مواردی مانند سیستم دیپلماسی و چه بسا دوئل ها به Warhammer 3 ادامه می یابند و هر چیز دیگری در مرحله بعد خواهد بود ، ساده است که بخواهیم از نقش سه پادشاهی گذشته به عنوان تکرار دیگری بر روی یک فرمول آشنا دیدن کنیم.

این مشکل با وجود تعداد زیادی بازی Total War در حال حاضر است. یک مورد جدید بیرون می آید در حالی که دو مورد آخر هنوز در خاطرات ما تازه هستند. Three Kingdoms یک بازی استراتژیک بسیار خوب است که در آن می توانید چین قرن ۲ را تجربه کنید و من ده ها ساعت لذت بخش را با آن سپری کرده ام. هنگامی که جزئیات صحیح را بزرگنمایی می کنید ، خواه آن دو ژنرال دوئل باشد یا دشمن که سیستم واسل را علیه شما می چرخاند ، عالی است.

امتیاز کلی گیم تاکس ۹۵