هنگامی که شما بازگشت V-رالی آینده را دیدی دست ها را بالا گرفتی؟ هیچ کس؟ انتظار داشتیم ناشر Bigben و توسعه دهنده تعجب دوست و دشمن با آوردن این حق رای دادن به مدت طولانی فراموش شده به زندگی پس از ۱۵ سال. این که آیا این یک حرکت خوب بود، شما می توانید در این V-Rally 4 بررسی کنید.
شما نمی توانید این کار را بکنید، اما زمانی طولانی قبل از مسابقات کالین مکرو و مسابقات قهرمانی رالی جهانی وجود داشت که رقیب و راننده یک ارباب و استاد از ژانر تجمع بود. به خصوص قسمت اول ، با برخی از دوره های طراحی شده فوق العاده، بی نظیری را از دست داد و بنابراین پایه ای برای دو بازی بسیار قوی مسابقه ای گذاشت.
اما همانطور که اغلب موارد در صنعت بازی است، حتی بهترین حق رای دادن ها طول نمی کشد. آنها به دلیل تغییر بازار و به دلیل کاهش تقاضا به آرامی خون می کشند.
پس از ناپدید شدن پانزده سال، سازندگان فکر می کنند که آنها دوباره منتظر یک V-Rally جدید هستند. آنها با بازی کارگردان آیلین جارنیو، که به عنوان یک برنامه نویس در V-Rally 3 مشغول به کار بودند، همکاری کردند و سعی می کنند به آشنایان و تازه واردان تجدید نظر کنند.
تنش و احساس!
داستان کوتاه کوتاه: V-Rally 4 یک تور آدرنالین را به عنوان بازی های قبلی ارائه می دهد، به سادگی با ارائه تعداد زیادی از مسابقات پرشور سریع و دیدنی و جذاب. V-Rally قطعا بسیار واقعی تر از قسمت های قبلی است، اما شما به وضوح می توانید ببینید که خون بازی هنوز در جریان رگ ها جریان دارد. واقعا لذت بردن از طریق خم شدن موی سر در بالای کوه و یا پریدن بر روی یک پل چوبی با سرعت کامل است.
ممکن است در DiRT خیلی عمیق نباشد، اما هنوز یک چالش برای تنظیم سریعترین زمان است. کلاهبرداری همواره برای حفظ حداکثر سرعت ممکن است بدون اینکه از گوشه خارج شود. شما باید همه چیز را برای پیروزی قرار دهید، یک اشتباه می تواند پایان مسابقه باشد. گاهی اوقات خسته کننده است، اما اوه خیلی خوب هنگامی که شما برنده شوید.
کسی چای؟
با توجه به تطبیق پذیری فوق العاده در دوره ها و موانع زیادی که در طول مسیر شما روبرو می شوند، هنوز هم کاملا شلوغ است که به پایان برسد بدون بقایای. مسیرهایی که دنبال میکنید بسیار زیبا هستند زیرا آنها کشنده هستند. یک لحظه از طریق میدان های چای سبز در مالزی می ریزید، از طریق تاندرا سیبری پاره می شوید و بعد از آن در یک بیابان خشک بسیار رانندگی می کنید و باید همه چیز را برای جلوگیری از سقوط آن سنگ انجام دهید.
V-Rally 4 مطمئنا زیباترین بازی مسابقه ای نیست، اما عمدتا نمایش زیبا و مناظر مختلف است که به صورت بازی خود را به نمایش می گذارد. اگر اتومبیل، اثرات آب و هوا، سیستم آسیب و تماشاگران در طول مسیر توجه کمی داشته باشد، بازی به راحتی می تواند به صورت گرافیکی با رقابت رقابت کند. متاسفانه، همین موضوع در مورد صداهای موتور ارزان و موسیقی منحصربهفرد منحصر به فرد (فقط یک آهنگ هیپ هاپ!) صدق میکند.
توقف کنید که هیپ هاپ
با توجه به دومی، انرژی و تلاش زیادی برای از بین بردن مبارزات انتخاباتی بدون سرخوردگی به دست می آید. در راه به عنوان عنوان جهان، منو اغلب در مدیریت تیم خود، خرید و ارتقاء اتومبیل ها، پذیرش قرارداد های حمایتی و انتخاب قهرمانی تمرکز دارد.
در V-Rally 4 اینها به زیر رشته های زیر تقسیم می شوند: تجمع (به همان سرعتی که ممکن است از A به B)، rallycross و buggies (هر دو نژاد در برابر دیگران)، صعود تپه (کوه بدون یک ناوبر) و کلاچانا (دوره ای دیوانه پر از موانع دور انداختن) رشته های برنده پولی را به وجود می آورند که می توانید اتومبیل ها و اجزای بهتر را خریداری کنید و کارکنان واجد شرایط را استخدام کنید.
این همه به نظر می رسد خوب و خوب است، اما کمپین بالاتر از همه بهانه ای است که شما را در بسیاری از قاره های جهان می برد. شما هرگز احساس نمی کنید که پیشرفت می کنید یا در جایی کار می کنید.
در زمان نوشتن، حالت آنلاین هنوز قابل پخش نبود، اما آنچه که ما می توانیم با شادی بزرگ ذکر کنیم این است که V-Rally 4 در واقع یک حالت صفحه نمایش تقسیم شده است. در زمانی که متاسفانه، دیگر خودآزمایی نمیشود، امدادرسانی میشود. متاسفانه، بازی از نظر حالت بسیار ناامید کننده است و از این لحاظ هنوز هم می تواند از ریشۀ خاکستری یاد بگیرد، که با وجود این تلاش شجاعانه، هنوز در تخت نشسته است.
V-Rally 4 بررسی – دوره های زیبا مهمان عالی است به عنوان مثال، V-Rally 4 ممکن است بازگشت شگفت انگیزی که سازندگان به آن امید داشتند نیست، اما این یکی از بهترین بازی های تجمعی است که در سال های اخیر ظاهر شده است. یک دارایی بزرگ، تنوع بسیار زیادی از دوره ها است که در سراسر جهان پخش می شود. از قله های پوشیده شده برف در آمریکا تا مسیرهای شنی خاکی آفریقایی، همیشه یک چالش است که ماشین خود را تحت کنترل V-Rally 4 نگه دارید، و این دقیقا همان چیزی است که قلب تجمع ما را سریعتر می کند.
دوره های فوق العاده و بسیار متنوع نژادها شدید و دیدنی و جذاب صفحه نمایش تقسیم شده!
یکی از سبک های پر طرفدار بازی های رایانه ای بین گیمر ها سبک بازی های کارتونی میباشد که یکی از بهترین های این سبک بازی CupHead میباشد که واقعا هم خوب عمل کرد، سبک بازی های کارتونی سبکی است که بسیار ریسک و خطر برای سازنده در آن قرار دارد چرا که در این سبک سازنده نمیتواند با چند مدل سه بعدی و افکت های سه بعدی و جدید بازیکن را گول بزند تا بازیکن دیگر به نکات منفی بازی فکر نکند، در سبک بازی های کارتونی سازنده باید تمام اصول را رعایت کند چرا که تمام چیز های ریز و درشت بازی زیر نظر بازیکن قرار دارند و در صورت کمبود و یا کاستی در بازی، بازیکن میتواند سریعا متوجه این کمبود بشود، در گذشته کارتون ها و یا حتی بازی های سبک کارتونی با دست طراحی می شدند اما حالا دیگر همه چیز الکترونیک شده و باید ببینیم این قضیه چه تاثیری در بازی های کارتونی خواهد گذاشت، یکی از بازی های سبک کارتونی بسیار جالب که به تازگی منتشر شده بازی Bendy and the Ink Machine میباشد، با تیم گیم تاکس و نقد و بررسی بازی Bendy and the Ink Machine همراه باشید.
داستان بازی درباره ی Henry Stein میباشد که به استدیو ای که برای Joey Drew میباشد دعوت میشود، در این استدیو با یک دستگاه روبرو میشود که از کار افتاده است و برای کار کردن مجدد آن باید تعدادی قطعات پیدا کند و با پیدا کردن این قطعات Henry باز هم میبیند که این دستگاه کار نمیکند و میبیند که وارد یک قضیه و داستان دیگری شده است که بهتر است بیشتر از این از داستان بازی نگوییم تا خود شما وارد داستان زیبای این بازی شوید و بتوانید از داستان بازی لذت کامل را ببرید.
بازی در ۵ فصل یا Chapter ارایه شده است که خوشبختانه شاهد این هستیم که نسخه Steam این بازی، این فصل ها را به صورت جداگانه برای فروش قرار داده است تا اینگونه بازیکنان بتوانند به صورت جداگانه بازی را خریداری کنند و یا حتی با خرید فصل اول ببینند که اصلا از این بازی خوششان می آید یا نه و بعد به سراغ خرید فصل های بعدی بروند، چیزی که متاسفانه در نسخه های کنسولی این بازی نمیبینیم اما همین که در نسخه Steam چنین چیزی وجود دارد خودش خیلی خوب است.
یکی از چیز های جالب این بازی Save کردن آن میباشد که تقریبا با تمام بازی های دیگری که دیده ایم متفاوت است، در این بازی شما ۲ راه برای Save شدن بازیتان دارید یکی اینکه صبر کنید تا به یک Checkpoint برسید و بازی را Save کنید و یا اینکه از Save Card های بازی که در مسیر خود میبینید استفاده کنید و بازی را ذخیره کنید اما چیزی که این بازی را بسیار متفاوت و جالب میکند این است که شما فقط در صورتی که در بازی بمیرید میتوانید از این Save ها استفاده کنید و در صورتی که از بازی خارج شوید و دوباره وارد بازی شوید خبری از Save شما نیست و باید از اول Chapter شروع به بازی کردن کنید! شاید باید بازی خود را برای همیشه باز نگاه دارید تا وقتی که بازی را تمام کنید!
گیم پلی بازی شامل چیز های ساده ای می باشد مثل برداشتن آیتم های مختلف در بازی ، گشت و گذار در محیط بازی، از بین بردن برخی از دشمنان اما همین چیز های ساده در این بازی به قدری خوب و قوی طراحی شده اند که با بازی کردن این عنوان میتوان لذت کافی را برد، البته انتظاری که از بازی های بسیار بزرگی دارید را از این بازی نداشته باشید چرا که فقط ۲۰ دلار برای این بازی باید پرداخت کنید و نه ۵۰ دلار.
نکات مثبت:
گرافیک هنری خوب
داستان خوب
گیم پلی سرگرم کننده
نکات منفی:
موسیقی نه چندان قوی
نبودن Chapter ها به صورت جداگانه برای نسخه کنسولی
امتیاز گیم تاکس به Bendy and the Ink Machine
۹/۱۰
سخن نهایی
بازی Bendy and the Ink Machine یک بازی ۲۰ دلاری با ارزش است که شاید ارزشش از ۲۰ دلار نیز بیشتر باشد، گیم پلی بازی Bendy and the Ink Machine واقعا شما را میتواند برای ساعت ها جذب خود کند، همچنین داستان خوب بازی و همچنین گرافیک هنری بازی که واقعا جای تحسین دارد، تیم گیم تاکس به شدت این بازی را به شما پیشنهاد می کند.
بخش داستانی SoulCalibur VI به دو قسمت تقسیم شده است، قسمت اول بخش داستانی اصلی بازی است که شامل یک مسیر اصلی و همچنین مسیرهای جداگانه برای هر کاراکتر است. در بخش اصلی، داستان بازی از طریق تصاویر نقاشی شده شخصیتها روایت میشود و در این میان تعدادی مبارزه وجود دارد که باید از پس آنها بربیایید. مشکل این نوع روایت داستانی در این است که بازیکن ارتباط زیادی با شخصیتها برقرار نمیکند و مجبور است ساعتها به تصاویر ثابت که بعضا اندکی تغییر میکنند خیره شود. گذشته از آن دیالوگهایی که بین کاراکترها رد و بدل میشود و نحوه شکلگیری برخی از اتفاقها خیلی منطقی و جذاب از آب در نیامده است. مسلما اگر تعدادی کات سین سهبعدی در روایت داستان بازی به کار گرفته میشد پلیرها میتوانستند ارتباط بهتری با داستان بازی بگیرند.
مطابق انتظار داستان بازی به درگیری وفادارن ۲ شمشیر سول ادج و سول کالیبور اختصاص دارد و در قرن ۱۷ روایت می شود. این بخش اصلا خوب نیست داستان بازی به شدت ضعیف است و شاید تنها نکته ی آن کشته شدن کابوس (Nightmare) باشد. بیشتر داستان به صورت نقاشی های صداگذاری شده روایت میشوند که به هیج وجه خوب نیستند و نه در القای اتمسفر موفقند نه در روایت داستان.
داستان در کل بسیار گیراست و برای یک عنوان مبارزه ای، بیشتر از کافی است. دو نوع استوری مُد در Soul Calibur VI داریم. در خط داستانی یا مُد اول، مانند سایر بازی های مبارزه ای، سرگذشت کاراکترها و انگیزه هایشان برای دعوا را می شنوید و طی مبارزات مختلف، باید حریفان را شکست دهید. با اینکه کلیات داستان در این بخش جذاب و ماجراجویانه است، اما روایت آن خسته کننده است. برای فهمیدن داستان باید هر بار به صفحه زل بزنید و دیالوگ شخصیت های مختلف را که به شکل کامیک کار شده است بشنوید. مشکل اینجاست که کاراکترها برای دقایق متمادی با هم حرف می زنند و صفحه ی بازی همان عکسی را نشان می دهد که چند دقیقه پیش داشت نشان می داد و فقط گاهی حالات چهره ی کاراکتر ها در آن عوض می شود. بازی حتی برای نشان دادن مبارزه ها هم به خود زحمت نداده و فقط با افکت های صوتی که پخش می شود می توانید بفهمید چه اتفاقی در حال جریان است و این موضوع حتی می تواند سردرگم کننده باشد.
میتوان گفت بازی از بالانس خوبی برخوردار است، برخی از کاراکترهای بازی امکان حمله از فاصله دور را دارند و برخی دیگر باید حتما به حریف نزدیک شوند. دسته اول در هنگام دور بودن از حریف برتری دارند و دسته دیگر در هنگام نزدیک بودن. برخی از کاراکترها نظیر Mitsurugi در حالتی متعادل قرار دارند برخی کاراکترها نظیر Nightmare از شمشیرهای بزرگی بهره می برند که ضربات قدرتمندی وارد میکنند اما سرعت حرکات آنها پایین است و این به مبارزان سریعتر این امکان را میدهد که جلوی شکلگیری این حملات را با یک ضد حمله بگیرند. برای هر کدام از کاراکترها حرکات و فنون ویژهای طراحی شده است که به هر چه پویاتر و جذابتر شدن مبارزات کمک میکنند. علاوه بر این با فعال کردن حالت Soul Charge پس از پر شدن نوار آن برخی از حرکات تغییر پیدا میکنند و امکان کمبو کردن آنها به حرکات دیگر وجود دارد.
اما در خصوص سیستم مبارزات بازی باید به اضافه شدن محفظه ای برای ذخیره ی نیروی سول به منظور استفاده از ضربات ویژه اشاره کرد که با توجه به اینکه هیچ نوع آموزشی در بازی برای استفاده از آن وجود ندارد احتمالا تا مدتی در استفاده از ضربات ویژه مشکل خواهید داشت؛ البته مکانیزم اینکار شباهت زیادی به سری استریت فایتر دارد و اگر آن را بازی کرده باشید احتمالا خیلی زودتر با سیستم این ضربات ویژه ی بازی آشنا خواهید شد. این ضربات در صحنه های سینماتیک نشان داده میشوند و معمولا هم امکان جا خالی دادن و دفاع کردن ندارند. در کل Soul Calibur V در بحث گیم پلی نمره ی قبولی میگیرد.
موسیقی هر عنوان مبارزه ای، با توجه به تم بازی فرق می کند. موسیقی Soul Calibur IV هم با توجه به تم ماجرایی بازی ساخته شده و معمولاً فکر می کنید که مشغول انجام یک بازی نقش آفرینی هستید. همچنین، با توجه به نقشه ی بازی، موسیقی نیز عوض می شود و برای مثال در یک نقشه ی صحرایی، تم شرقی پخش می شود. در کل چیزی برای ایراد گرفتن در این بخش وجود ندارد و موسیقی نیز مانند سایر بخش های این بازی بسیار خوب کار شده است.
از آن جا که همواره دو گروه از بازیکنان (بازیکنان حرفه ای و بازیکنان عادی) مخاطبین عناوین مبارزهایی هستند، از ملزومات ساخت یک عنوان موفق در این ژانر، در نظر گرفتن هر دو گروه و ایجاد یک تعادل در کمیت و کیفیت محتوای ارائه شده و همچنین پیچیدگی و سادگی گیم پلی است؛ چرا که ساخت یک عنوان پیچیده و بدون محتوای تک نفره که تنها مخاطبین آن، بازیکنان حرفهای باشند، بدون شک فروش این عناوین را تحت الشعاع قرار خواهد داد چرا که بازیکنان حرفهای، درصد کمی از افرادی که بازی را تهیه میکنند را در بر میگیرد و حتی در اکثر موارد، باعث شکست میشود. از طرف دیگر، ساخت یک عنوان کاملا ساده و بدون پیچیدگی از طرف بازیکنان حرفهای مورد انتقاد قرار گرفته و در حیطهی مسابقات و ترویج بازی، موفقیت چندانی حاصل نمیکند. لذا سازندگان SCVI، برای بخش تک نفره و برای افرادی که صرفا به دنبال جنبه سرگرمی در عناوین مبارزهایی هستند، چندین بخش مختلف در نظر گرفتهاند.
با تیم گیم تاکس و نقد و بررسی یکی از بهرین و بی نقص ترین بازی های آرکید این نسل یعنی NBA 2K Playground 2 همراه باشید.
بی شک بازی های Simulation جای خود را دارند و هیچ چیز نمیتواند جای آنها را پر کند اما بازی های فوق العاده ی دیگری نیز هستنید که به صورت آرکید طراحی شده اند و هدف این بازی ها فقط خوش گذرانی و خندیدن و شاد شدن از بازی کردن آن هاست و نه چیز دیگری، چیزی که NBA 2K Playground 2 در آن بسیار خوب عمل کرده است البته بهتر است بگوییم در کل NBA 2K Playground در این زمینه خوب عمل میکند چه نسخه اول و چه این نسخه.
۲ NBA Playgrounds همواره درکنار گیمپلی، به مقولهی گرافیک نیز توجه بهسزایی داشته و علاوه بر آن، در سطح بالایی جای گرفته است. طراحی به اصطلاح «فان» یا همان فکاهی خودمان، محیط بازی را دقیقا با هدف سازنده و همچنین با خواستهی گیمر تطبیق داده و از جهتی طنزگونه بودنِ این عنوان را یدک میکشد؛ البته فقط تعریف و تمجید جالب نیست و باید به یکی از مشکلات بزرگی که علاوه بر ۲ NBA Playgrounds، گریبانگیر اکثر بازیهای ویدئویی شده، یعنی بهینهنبودن و سنگینبودن بازی برای اجرا روی سیستمهای متوسط و ضعیف اشاره کرد. ناگفته نماند، این مشکل روی کنسول مشاهده نمیشود و دلیل اصلی این ایراد، تجربهی این عنوان روی رایانههای شخصی است.
به طور پیشفرض، تمامی کاراکترها در بازی قفل هستند و بازیکن میبایست برای آزاد کردن آنها بازی کند و برنده مسابقه شود تا کارتهای جدیدی دریافت کند. نکتهای که در همینجا وجود دارد، این است که دلیل خاصی برای اینکار وجود ندارد، سازندهگان میتوانستند برای پرکردن حفرههای خالی گیمپلی و بازی از تاکتیکهای دیگری استفاده کنند؛ مانند قراردادن لیگ، تورنومنتهای بیشتر، مُدهای (حالت) مختلف و غیره، که میتوانست از به وجود آمدن این حالت بد و نه چندان جالب جلوگیری کند. باز کردن و پیدا کردن بازیکن مورد علاقه شاید ساعتها زمان ببرد، چرا که بستههای مربوط به کاراکترها کاملا شانسی بوده و هیچ بایدی پشتشان نیست. از سویی دیگر، هنگام انجام بازی متوجه میشوید که گیمپلی به اندازهی کافی روان و سریع است و از این جانب مشکلی دیده نمیشود. برخی عناصری که در گیمپلی برای جذاب کردن بازی برای گیمر در نظر گرفته شده نیز جالب است. شما با هر دریبل، پاس، شوت و یا هر حرکت دیگری میتوانید نوار مربوط به خود را، که در بالای صفحه وجود دارد، پُر کنید. با هر بار پر کردن نوار مذکور، قابلیتی به عنوان هدیه به شما داده میشود که میتوانید از آن برای برتری جستن نسبت به حریف استفاده کنید. انواع مختلفی از این تواناییها وجود دارد که هر یک بسته به نیاز شما کاربردی هستند. براساس موضوعی که در بالا گفتم، روان بودن گیمپلی بازی، سبب شده است تا هنگام انجام حرکات نمایشی و شوتهای تکنیکی، با روندی کند مواجه نشوید. دیده شده در برخی عناوین برای انجام برخی حرکات، یک تاخیر نسبی، هر چند کم، وجود دارد که آن حس و حال مربوط به هیجان به وجود آمده را از این طریق، از بین میبرد. خوشبختانه چنین چیزی مشاهده نشد و میتوان گفت NBA Playgrounds به عنوان بازی کمخرج، در حوزهی گیمپلی به میزان قابل توجهی موفق و خوب ظاهر شود؛ اگر از زاویهی دیگر بخواهیم به این مقوله نگاه کنیم، گیمپلی آرکید و سرگرمکنندهی بازی با پتانسیل بالایش توانسته ارضاکنندهی نیاز امروز آرکیدبازهایی باشد که تشنهی عنوانی برای سرگرمی هستند.
اگر اهل بازی های آرکید هستید بدون شک NBA 2K Playground 2 گزینه ی فوق العاده ای برای شما خواهد بود. و اگر فکر میکنید این نوع بازی ها بچه گونه هستند و به دردتان نمیخورند بهتر است کمی آنها را بازی کنید تا طرز فکرتان تغییر کند.
سخن آخر
بازی NBA 2K Playground 2 یک بازی بسیار موفق و خوب است که میتواند برای ساعت ها شما را سرگرم کند و باعث شاده شما شود. از NBA 2K Playground 2 انتظار یک بازی Simulation را نداشته باشید و بدانید که یک بازی آرکید به چه معناست، امیدواریم از این بازی لذت ببرید.
Verdict
NBA 2K Playground 2 is one of the best arcade games that has ever made, NBA 2K Playground 2 can entertain you for hours and if you think that this kind of games are not great because they are
not like reality, then i suggest you to play it and change your mind
بعد از ورشکست شدن THQ حالا عنوان بزرگ WWE نصیب شرکت ۲K Games شده تا مسیولیت ساخت ادامه این سری پر طرفدار را بر عهده بگیرد. شرکت ۲K Gams در اولین کار خود در این سری زیاد موفق نبود و همه طرفداران را مایوس کرد ، شاید دلیل این شکست در اولین نسخه، کمبود تجربه ۲K Games در این سری بوده و یا شاید به دلیل اینکه این عنوان را یک عنوان بزرگ محسوب نکرده بر روی آن کم کاری کرده است ولی به هر حال نسخه اول منتشر شد و دیدیم که چقدر پسرفت داشت نسبت به نسخه هایی که استدیو THQ منتشر کرده بود، اما آیا دومین نسخه WWE از استدیو ۲K Games نیز پسرفت داشته؟ و یا قرار است که طرفداران این سری دوباره خوشحال شوند؟ با تیم گیم تاکس و نقد و بررسی این بازی همراه باشید.
اول از همه بگذارید بگویم که شاید باورتان نشود که چقدر در این نسخه پیشرفت میبینیم نه تنها نسبت به نسخه قبلی که توسط خود ۲K Games ساخته شده بود، بلکه نسبت به تمام نسخه های این سری، پیشرفت های بی نظیری که تمام طرفداران بازی را میتواند به وجد بیاورد، پیشرفت های بزرگی در گرافیک بازی ، در گیم پلی بازی و ….
از کمبود ایجاد مسابقه برای هر شو و هر Pay Per View تا ایجاد پروموهای مختلف که هنوز برای این بخش سازندگان تصمیم نگرفتند برای تمامی کاراکترها صداگذاری کنند و به زیرنویسها بسنده کردهاند. انیمیشنهای که برای بخش «یونیورس» طراحی شدهاند بعضا مسخره و کاملا ابتدایی است و از نظر نگارنده وجود آن غیر ضروری بوده و پاک سازی آن هرچه سریعتر باید توسط تیم سازنده انجام شود یا اینکه این بخش به طور کل عوض گردد. در کنار اینها و در قسمت Promo هنوز باگهای اعصاب خردکنی وجود دارند که به سادگی و با یک نگاه میتوان آنها را دید اما چرا تسترهای بازی یا خود سازندگان به آن دقت نکردهاند، مشخص نیست.
یکی از پرطرفدار ترین بخش های این سری بخش داستانی آن یا همان Showcase ها هستند که حالا در این نسخه نیز وجود دارند و پیشرفت بسیار بزرگی نیز کرده اند، در بخش Sowcase جدید این بازی شما باید نقش یک آماتور را بازی کنید و او را از صفر به صد برسانید.
و اما گیم پلی بازی بسیار طبیعی تر و بهتر از قبل شده،فیزیک بازی بسیار طبیعی تر شده و حالا انیمیشن های کاراکتر ها مثل ربات ها خشک و بی روح نیست، دیگر کاراکتر شما بعد از مشت خوردن مانند یک ربات بی احساس به روی زمین نمی افتد و تمام درد و خستگی کاراکتر را میتوانید در صورت او ببینید.
درجه سختی بازی نیز پیشرفت هایی کرده و حالا دیگر شما به راحتی نمیتوانید بازی را در درجه سختی Normal برنده شوید و رقیب شما به شدت هوشمندانه تر و بهتر رفتار میکند و حالا باید بیشتر برای برنده شدن تلاش کنید و یا تکنیک های جدید یاد بگیرید و جدی تر بازی کنید که این خودش یک نکته بسیار خوب برای این بازی است.
از دیگر تغییرات گیمپلی میتوان به قفسهای موجود در بازی اشاره کرد. بسته به نوع انتخاب بازیکن بین Steel Cage و Hell In A Cell، قفسها نیز تغییر میکند و برخلاف نسخههای قبل که فقط یک راه خروج از آنها وجود داشت، اینبار راههای دیگری نیز به بازی اضافه شده است. به عنوان مثال در قفس Hell In A Cell دیگر مجبور نیستید برای اینکه از داخل قفس فرار کنید به حریف خود و در خارج از رینگ حرکت تمامکننده بزنید، بلکه دیوارههای قفس به مرور زمان و با ضرباتی که کاراکترها به آن وارد میکنند کاملا قابل جدا شدن هستند.
گرافیک این بازی نیز پیشرفت هایی داشته اما پیشرفت های گرافیکی به اندازه پیشرفت های دیگر بازی مانند گیم پلی و فیزیک نیست، پیشرفت های گرافیکی این نسخه به بهبود نور پردازی ها و رنگ بندی بهتر و بافت های کمی بهتر ختم میشود اما پیشرفت های موجود در صدا های بازی بسیار بهتر از پیشرفت های گرافیکی بازی عمل کرده اند و اگر این بازی را با هدفون بازی کنید واقعا غرق در محیط بازی میشوید، از صدای با کیفیت و دقیق و زیبای هواداران و یا صدای موجود در صحنه همه اینها شما را غرق در صحنه خواهند کرد.
جدا از این بخشها یک بخش دیگر به بازی اضافه شده است که The Million Dollar Challenge نام دارد. بازیکن باید در ساختمانی طبقه بندی شده و در درجه سختیهای مختلف، حریفی که برای او مشخص شده را در یک مرحله و بدون باخت شکست داده و در بخش نهایی با سوپراستار AJ Styles طلایی مبارزه کند. در صورت برد شخص که باید حتما از کشورهای مورد تایید ۲K Sports باشد باید در ماه آوریل به صورت آنلاین ( برای کشورهای مشخص شده غیر از آمریکا) و به صورت حضوری ( فقط برای ساکنین آمریکا) با Aj Styles واقعی به مبارزه در بازی بپردازند و آنگاه در صورت برد مبلغ یک میلیون دلار از شرکت ۲K Sports دریافت خواهند کرد!
Verdict
Have you ever played WWE? if you haven’t, now it’s the right time to start playing it, it’s brilliant, full of improvements in Graphics and Gameplays, it’s the nearest WWE to the reality, now you can feel every single object in the game , now you can hear everything in the game thank new sound system, and if you have played WWE before and you have disappointed on this series, now it’s time to return and give it another chance
اما بیایید بیشتر از تغییرات مثبت اساسینز کرید بگوییم؛ تغییراتی که اودیسی را نسبت به نسخههای پیشین مجموعه متفاوت میکنند و تجربیات جدیدی را برای بازیکنان به ارمغان میآورند. روایت داستان بازی در ۱۰ سال نخست نبرد پلوپونز و وجود جدال تاریخی میان سپاه آتنیها و اسپارتها، یوبیسافت را برآن داشت تا نبردهای رودرروی دو ارتش را چه در زمین و چه در دریا در قالب نبردهای کانکوئست به نمایش بگذارد. در هر یک از جزایر یونان زیر سلطهی آتن و اسپارت، یکی از طرفین درگیری قرار دارد و باید با حمله به دژهای دفاعی، کشتن پادشاه یا فرمانده هر منطقه و همچنین از بین بردن تدارکات و آذوقه ارتش، شرایط را برای رویارویی طرفین ایجاد کنید. اینکه خود را یک اسپارت بدانید یا بخواهید به دموکراسی آتنیها کمک کنید، موضوعی است که به انتخاب شما مربوط میشود. از طرفی یوبیسافت برای تنوع بخشیدن به بازی رویدادهای روزانهای را با جوایز منحصر به فرد در نظر گرفته است که با ورود به هر شهر و بررسی درخواستهای شهروندان باید آنها را انجام دهید. مانند اوریجینز، این بار نیز الکسیوس و کساندرا مجهز به یک پهباد زنده یا همان عقاب به نام ایکاروس شدهاند. ایکاروس مهارتهای مشابه اوریجینز دارد و متاسفانه در این زمینه شاهد تغییرات خاصی نیستیم. به لطف حضور شرایط جغرافیایی یونان نبردهای دریایی یکی از اصلیترین بخشهای بازی را به خود اختصاص داده است و شما میتوانید تقریبا تمام انپیسیهای بازی را برای حضور در خدمه خود دعوت کنید.
صحبت در رابطه با گرافیک اودیسی مشکل است، موتور گرافیکی یوبیسافت سالها است که تغییر نکرده و هربار ایرادات این موتور را به نسخهی جدید بازیها منتقل میکند. متاسفانه انیمیشنهای صورت و بعضا راه رفتن شخصیتها گاهی تو ذوق میزند و حتی گاهی به ویژه در صحنههای احساسی باعث میشود که نتوانید با داستان ارتباط بگیرید. با این حال، خروج از بیابانهای خشک مصر و ورود به سواحل زیبای یونان، باعث شده تا دورنمای زیبایی را شاهد باشیم. به لطف ویژگی انتخاب دیالوگ، بیشتر از گذشته چهرهی انپیسیها را از نزدیک میبینیم و همین موضوع باعث شده است تا توجه بیشتری به مینیک صورت شخصیتها داشته باشیم. هرچند یوبیسافت سعی کرده تا چهره شخصیتها را هرچه بیشتر واقعی طراحی کند، اما متاسفانه گاهی انیمیشن چهره نمیتواند حق مطلب را ادا کند و مانع ارتباطگیری با داستان احساسی بازی میشود. اما یوبیسافت به ویژه در طراحی موجودات اساطیری، تنوع محیط و سیستم پویای آبوهوا چه در خشکی و چه در دریا موفق عمل میکند و بالاخره با پشت سر گذاشتن بیابانهای مصر، یوبیسافت چشممان را به جمال ساحل خروشان یونان باز کرد. شهرها رنگارنگ و تمدن یونان به خوبی بازسازی شده است و گشت و گذار در شهر، جنگل یا کوهستانهای یونان جذابیت بسیاری دارد. مقبرههای پر از تله و مار، جنگلی خشک شده با انسانهایی که به سنگ تبدیل شدهاند، دهکدهای آتش گرفته یا دنیای زیبای زیر دریا و شهری که در عمق دریا آرام گرفت، تنها بخشی از جذابیتهای مکانی بازی اودیسی هستند.
تا با اثری روبهرو باشیم که در هرجهت یک پله نسبت به گذشته پیشرفت داشته است. پرواز ایکاروس بر بلندای نیزهی پوزئیدون، خدای دریا یا رفتن به معبدی زیر زمینی و شنیدن گریهها و التماس زنی درد دیده در پیشگاه خدایان یونان باستان، حال و هوایی متفاوت را به اودیسی داده است و این بازی میتواند هر لحظه شما را غافلگیر کند. این موفقیت در صداگذاری شخصیتها و محیط نیز شنیده میشود و از صدای شمشیرها بگیرید تا پارو زدن خدمه کشتی، شما را درگیر خود میکند.
اساسینز کرید اودیسی دقیقا همان ماهیت جدیدی است که یوبیسافت آن را دنبال میکند و باید گفت که در این زمینه نیز موفق عمل میکند. هرچند دوربین اعصاب خردکن بازی، انیمیشنهای بعضا نهچندان دلچسب و ایرادات فنی، خسته کننده هستند، اما داستان زیبا و ماموریتهای شدیدا متنوع، اثری قابل قبول، ارزشمند و سرگرمکننده را برای مخاطبین ارائه میدهد. تغییر سیستم مهارتها، حضور تمام ویژگی اوریجینز در کنار حالتهای جدیدی مانند نبرد دریایی بیشتر و متمرکزتر و همچنین جدال خونین آتنیها با اسپارتها، اودیسی را به اوریجینزی کاملتر، بهتر، کمباگتر و البته ارزشمندتر تبدیل کرده است.
بازی از سال ۴۸۰ قبل از میلاد مسیح آغاز میشود؛ جایی که خشایارشا بزرگ، با حمله به یونان در ترموپیل به جنگ لئونیداس اسپارت میرود و در یک نبرد حماسی او را شکست میدهد. Assassin’s Creed Odyssey از همان دقایق اول تفاوت خود را نسبت به سایر نسخههای بازی به رخ میکشد. اینبار دیگر میتوانید از ابتدا بین الکسیوس و کساندارا، دو برادر و خواهر یکی را برای بازی کردن انتخاب کنید و در چهار درجه سختی متفاوت به ماجراجویی بپردازید. اودیسی داستان سنتها، افتخارها، شکستها و البته خیانتها است؛ جایی که پدر، مادر و فرزندان، روایتی ریشهدار را با فراز و نشیب زیادی رقم میزنند و از طرفی شما را به کارزار دورهی نخست جنگهای پلوپونز میبرند و از طرفی هم، از فرقهای میگویند که با تفرقه قصد دارد تا بر یونان حکمرانی کند. داستان بازی اما اینبار تفاوت بزرگی با گذشته دارد؛ مانند بسیاری از بازیهای نقشآفرینی قابلیت انتخاب دیالوگ به اساسینز کرید اودیسی نیز آمده است و از قضا تاثیرات تلخ و شیرینی را روی روند داستان و سرنوشت برخی از شخصیتها میگذارد. خوشبختانه در حالی که قبل از تجربه اودیسی نگران آن بودم که دیالوگها تاثیر منفی روی روند بازی بگذارند، اما به شکلی شگفت انگیز، گویی که ویژگی انتخاب دیالوگ نیمهی گمشدهی مجموعهی اساسینز کرید بوده و به خوبی با بدنهی این اثر هماهنگ شده است. وجود این ظرفیت از طرفی هم باعث شده تا برای نخستین بار شاهد چند پایان متفاوت برای بازی باشیم و باید قبل از هر انتخابی به خوبی به عواقب آن فکر کنید. عواقبی که حتی روی ماموریتهای فرعی نیز تاثیر میگذارند و گاهی شاهد سخنان فردی غمگین هستید که از مرگ دلخراش برادر خود میگوید؛ برادری که شما به قتل رساندهاید.
ایکاروس بر بلندای نیزهی پوزئیدون، خدای دریا یا رفتن به معبدی زیر زمینی و شنیدن گریهها و التماس زنی درد دیده در پیشگاه خدایان یونان باستان، حال و هوایی متفاوت را به اودیسی داده است و این بازی میتواند هر لحظه شما را غافلگیر کند. این موفقیت در صداگذاری شخصیتها و محیط نیز شنیده میشود و از صدای شمشیرها بگیرید تا پارو زدن خدمه کشتی، شما را درگیر خود میکند.
اساسینز کرید اودیسی دقیقا همان ماهیت جدیدی است که یوبیسافت آن را دنبال میکند و باید گفت که در این زمینه نیز موفق عمل میکند. هرچند دوربین اعصاب خردکن بازی، انیمیشنهای بعضا نهچندان دلچسب و ایرادات فنی، خسته کننده هستند، اما داستان زیبا و ماموریتهای شدیدا متنوع، اثری قابل قبول، ارزشمند و سرگرمکننده را برای مخاطبین ارائه میدهد. تغییر سیستم مهارتها، حضور تمام ویژگی اوریجینز در کنار حالتهای جدیدی مانند نبرد دریایی بیشتر و متمرکزتر و همچنین جدال خونین آتنیها با اسپارتها، اودیسی را به اوریجینزی کاملتر، بهتر، کمباگتر و البته ارزشمندتر تبدیل کرده است.
نقاط قوت
– نبردهای دریایی پرجزئیات
– داستانی ریشهدار و با پایانهای مختلف
– تغییرات مثبت سیستم مبارزات و تغییر ماهیت درخت مهارتها
– حالتهای مختلف از کانکوئست گرفته تا آرنا که مانع تکراری شدن بازی میشود
– موسیقیمتن بازی در خشکی، روی آب یا زیر دریا گوشهای شما را نوازش میکند
نقاط ضعف
– انیمیشنهای صورت و میمیکهای حرکتی چهره شخصیتها
– باگهای گاه و بیگاه هنوز هم یقهی اساسینز کرید را ول نکرده است
صحبت Robot Masterها شد، طراحی آنها چطور صورت گرفته؟ خب از قبل از انتشار بازی برخی نگران این بودند که نکند دشمنان اصلی بازی کمی ساده و بیش از حد آسان باشند. خوشبختانه یا متاسفانه، شاید دو تای آنها کمی با عجله ساخته شده باشند (دارم به تو نگاه میکنم Block Man). هرچند که در درجات سختی عادی کماکان چالش برانگیزند اما حرکات چندان “خاصی” ندارند و واضح است که در طراحیشان کمی شتابزدگی صورت گرفته است. به هرحال این مورد برای همگی آنها صادق نیست و شما میتوانید از مبارزات اصلی لذت کافی را کسب کنید. آنها مثل MM4 کمی شخصیت پردازی هم دارند که غالبا در لهجههای صحبتکردنشان و حرکاتشان دیده میشود. Mega Man 11 بعنوان جایگزینی برای حالت Desperate Attackها، استفاده Gearها را برای هر یک از باسها تعریف میکند. بعد از کمکردن مقدار مشخصی از خون هر باس، آنها وابسته به Gearای که روی سیستمشان نصب شده وارد فاز جدیدی میشوند. برخی Power Gear استفاده میکنند و برخی Speed Gear، برای مثال Bounce Man با سرعت فراوان خود را به طرفین میکوبد تا به شما برخورد کند.
اما سوال مهم، آیا استفاده از Double Gear یک امر اجباری یا حداقل پیوسته است؟ هم آره و هم نه. اگر با سابقه باشید، میتوانید با کمی تمرین و گرم کردن دست خود کل بازی را بدون استفاده از Gearها بروید، اگر حرفهای تر باشید که به قول Community بازی را با لیموهای خالی هم میتوانید تمام کنید! اما اگر بازیکن تازه وارد باشید، Double Gear ناجی شما خواهد بود. این ویژگی تنها محض آسان کردن روند بازی نیست بلکه استفادههای مهم دیگری هم دارد. برای مثال Power Gear همانند عمل اوورکلاک کردن اسلحهها در Mega Man X عمل میکند، به بیانی دیگر نه تنها Buster را بهتر میکند بلکه کلیه سلاحهای دیگرتان را هم دگرگون خواهد کرد. در عوض Speed Gear باعث کند شدن زمان برای فرار از تلهها میشود که با خرید یک Chip اضافه شما حتی قادر خواهید بود حین استفاده از این قدرت به تندی حرکت کنید. وقتی خون شما به میزان کم باشد استفاده از Double Gear مجاز خواهد شد که طی آن قدرت شما دوچندان شده، زمان کاملا آهسته میشود و Buster شما به سطحی کاملا جدید میرسد. هرچند که این مورد محدودیت زمانی دارد و شما تا ابد نمیتوانید در این حالت بمانید.
طراحی فنی بازی بالاخره بعد از ۱۰ نسخه حالتی ۲.۵ بعدی پیدا کرده که ستودنی است. ظاهر جدید شخصیتها، مخصوصا برخی Robot Masterها مثل Tundra Man یا Acid Man، واقعا زیباست و درخور شخصیتشان است. مراحل بازی هم از پسزمینههای خارقالعادهای بهره میبرند، مثلا مرحله Fuse Man در یک نیروگاه برق است که آسمانش، سیاه بوده و ابرهایش مداوم درحال ایجاد آذرخش هستند. موسیقی بازی انقلابی نیست اما کماکان بسیار خوب است. مانعی که از عالی بودن جلوگیری میکند، صدای زیادی خود بازی است. لازم است استفاده از Gearها را اسپم کنید تا به کل آهنگ Stageها در سکوت فرو بروند.
صداپیشه کاراکتر مگامن به درستی انتخاب شده است و حتی از رجزخوانی گیرایی نیز برخوردار است. فریادهای مگامن همانند همیشه هیجان زیادی به بازیکن میبخشند، اما در آن سو انتخاب صداپیشه برای دشمنان اصلی بازی مناسب نبوده است؛ طوری که در هنگام مبارزه، در حالی که دشمن برای مگامن شاخ و شانه میکشد، شاهد اصطلاحاتی بسیار خشک و کلیشهای هستیم. صداگذاری فنی بازی، از صدای سلاحها تا کوچکترین جزئیات همچون صدای پرش مگامن، با جزئیات فراوانی تنظیم شده است و در این میان، توسعهدهندگان با کاهش فرکانسهای صدای موزیک در هنگام استفاده از دنده آبی، فضای زیبایی به بازی بخشیدهاند.
مجموعه مگامن نه تنها به عنوان یکی از بهترین سریهای اکشن و پلتفرمر شناخته میشود، بلکه موسیقی نیز نقش بهسزایی در آن ایفا میکند. آهنگسازان این بازی در حالی که پایه گامهای ۸ بیتی و راک ژاپنی را در Mega Man 11 حفظ کردهاند، در آن سو با اضافه کردن صداهای مدرن توانستهاند فضای گیرایی در بازی ایجاد کنند. در مراحلی همچون استیج Bounce Man که شاهد جلوههای رنگارنگ با بادکنکها هستیم آهنگسازها توانستهاند موسیقی را بهخوبی با حال و هوای مرحله تنظیم و هماهنگ کنند.
کنترلهای بازی مگامن ۱۱ همانند نسخههای پیشین بسیار روان طراحی شده است و بازیکنان با نگه داشتن دکمه پرش میتوانند میزان پرش کاراکتر خود را تنظیم کنند. از موارد جدیدی که به کنترلهای بازی اضافه شده است توانایی تغییر جهت مگامن در هنگام تکل کردن است که البته سازندگان جزئیات زیبایی نیز در صداگذاری و انیمیشنهای آن ایجاد کردهاند.
کمپانی کپکام تنظیمات بسیار کاربردی و جدیدی را برای کنترلهای بازی در نظر گرفته است که روی روند بازی تاثیر بهسزایی دارند. در حالی که دکمههای شولدر گیمپد پیشتر برای عوض کردن سلاحها استفاده میشدند، حال این کلیدها برای فعال کردن دندههای قرمز و آبی تنظیم شدهاند. دکمه شولدر سمت راست برای دنده سرعت و سمت چپ نیز برای فعال کردن دنده قرمز در نظر گرفته شده است. سازندگان، دکمه آنالوگ سمت راست را برای انتخاب کردن هشت اسلحه تنظیم کردهاند که کاربران میتوانند با هر یک از جهتها اسلحه مورد نظر خود را انتخاب کنند. این موضوع به سهم خودش در سرعت بخشیدن به بازی تاثیرگذار است؛ چرا که در هنگام مبارزه و صحنههای شلوغ، بازیکنان پیشتر برای این کار بازی را متوقف و به منو مراجعه میکردند که سلاح مورد نظر خود را انتخاب کنند. حال بازیکنان با یکی از جهتهای آنالوگ سمت راست سلاح مورد نظر خود را انتخاب میکنند و با فشار دادن آنالوگ نیز آن را به حالت آبی مگامن برمیگردانند.
در مورد باسها یا همان رباتهای اصلی نیز باید گفت که سازندگان توانستهاند نبردهای قابل قبول و چالشبرانگیزی، هم از نظر گیمپلی و هم از نظر گرافیکی، برای بازیکنان به ارمغان آورند. طراحی هنری هر یک از مراحل با توجه به ربات اصلی آن استیج طراحی شده است که در انتها به باس فایتهای هیجانانگیز ختم میشود. البته قابلیتهایی که شما از دشمنان به دست میآورید تنها به شلیک کردن خلاصه نمیشود. برخی از این تواناییها به عنوان زره به کمک شما میآید؛ در حالی که در آن سو برخی حالتهای نهاجمی به شما میدهد. حتی قابلیتهایی تله-مانند نیز در تواناییهای باسها در نظر گرفته شده است که با شکست دادن آنها میتوانید این تواناییها را کسب کنید. گفتنی است که هر یک از این سلاحها در حین استفاده از دنده قرمز یا همان Power Gear عملکرد متفاوتی دارد.
کمپانی کپکام پس از گذشت ۳۰ سال از عمر مگامن باری دیگر توانست ثابت کند که میتواند در حالی که ریشههای اصلی بازی را حفظ میکند یک تجربه بسیار عالی و جذاب را در اختیار طرفداران آن قرار دهد. موسیقی گوشنواز و کنترلهای بسیار روان مگامن ۱۱ شما را ساعتها سرگرم میکنند؛ در حالی که بازی به لطف اضافه شدن درجات سختی، کاربران جدید را نیز با آغوشی باز پذیرا میشود.
البته همانطور که در قسمت داستانی نیز اشاره شد مکانیزم Double Gear صرفا برای مگامن ساخته نشده است و دکتر وایلی هم با آن نقشههای خبیثانهای برای دشمنش کشیده است. تمامی رباتهای بازی مگامن که طبق سنت هشت نفر هستند، به این مکانیزم مجهز شدهاند. البته هر دو دنده در اختیار باسها نیست و هر کدام تنها یکی از دندهها را در اختیار دارند که در هنگام مبارزه از آن استفاده میکنند. از بهترین ویژگیهای بازی Mega Man 11 میتوان به طراحی هنری ساده و اصلی مگامن اشاره کرد. رنگهای ساده آبی تیره و روشن، حس و حال دوران قدیم این مجموعه را زنده میکنند. در نسخههای پیشین با شکست دادن رباتهای دیگر، سلاحهای آنها به شما تعلق میگرفت و زمانی قصد داشتید از آنها استفاده کنید رنگ لباس شما نیز تغییر پیدا میکرد. حال سازندگان نه تنها رنگ لباس را تغییر دادهاند، بلکه در آن سو با پیادهسازی یک طراحی ساده، المانهای کوچکی به طراحی لباس مگامن اضافه کردهاند. این موضوع در هنگام استفاده از سلاحها جلوه بسیار جذابی به این کاراکتر میبخشد.
حال پس از چندین سال، دکتر وایلی باری دیگر به سراغ این سیستم رفته است تا بتواند انتقامش را بگیرد و به هدف پلید خود یعنی قدرت بخشیدن به رباتها برسد. دکتر وایت استفاده از این چرخدندهها را کاری بسیار خطرناک میداند، اما در آن سو مگامن از جان خود میگذرد و به دکتر میگوید که از نظرش تنها راه برای پایان دادن به نقشه دکتر وایلی استفاده از همین دستگاه است. از این رو دکتر نیز از نمونهای که در دوران دانشگاه ساخته بود استفاده و مگامن را به آن مجهز میکند.
در کنار تاثیرات سیستم جدید چرخدندهها روی داستان بازی، Double Gear بخش مهمی از گیم پلی این بازی را نیز در برمیگیرد. این سیستم، در واقع دو چرخدنده کوچک را به همراه یک چرخدنده بزرگ زیر نوار سلامتی و قابلیتهای مگامن تعبیه کرده است. چرخدنده قرمز رنگ با نام «دنده قدرت» (Power Gear) و چرخدنده آبی رنگ با نام «دنده سرعت» (Speed Gear) برای اولین بار است که در سری مگامن به نمایش گذاشته شدهاند. همانطور که میتوان از نام چرخدندهها حدس زد، مکانیزم جدید تواناییهای خاصی به مگامن میبخشد و به وی اجازه میدهد که مدت زمان کوتاهی از آنها بهرهمند شود.
راحی موانع پیش روی مگامن در مراحل مختلف به طور دقیق و با جزئیات بالا طراحی شده است؛ به طوری که در اوایل هر مرحله شاهد موانع آسانتر هستیم که رفته رفته تعدادشان با حضور دشمنان و تلهها بیشتر میشود. همانطور که در بالا اشاره شد، برای پشت سر گذاشتن موانع، شما باید به درستی از قابلیتها و دندههای مگامن استفاده کنید؛ بنابراین استراتژی انتخاب استیجها پیش از آغاز هر مرحله موردی است که ارزش تکرار بازی را بالا میبرد. شما با توجه به قابلیتهایی که از باسها به دست آوردهاید مرحله موردنظر خود را آغاز میکنید که این موضوع میتواند کمک زیادی به کاربران و علاقهمندان اسپیدرانینگ کند. تنوع زیاد دشمنان در هر صفحه از مراحل شما را با روندی غیرتکراری روبهرو میکند. هوش مصنوعی برخی دشمنان نیز با توجه به رفتارها و موقعیت شما تغییر پیدا میکند که امری بسیار جالب به شمار میرود.
نقاط قوت
– مکانیزم جذاب دابل گیر
– دارا بودن درجه سختیهای مختلف
– موسیقی گوشنواز با حال و هوای آثار ۸بیتی
– بازگشت مجموعه به ریشههای اصلی
– گرافیک مناسب و طراحی زیبای کاراکترها
نقاط ضعف
– صداگذاری نهچندان خوب باسها
– نادیده گرفته شدن برخی مکانیزمهای مهم بازی در درجات سختی پایین