همانند همیشه، لارا کرافت به دنبال شیای ارزشمند است و همانند همیشه، یک مشت شخصیت فرعی نچسب، یک آنتاگونیست بیحال و یک سری وقایع قابل پیشبینی روند کلی داستان را تشکیل دادهاند. هر چند یکی از مهمترین عناصر بازی یعنی خود لارا کرافت، از نظر اخلاقی تغییراتی نسبت به نسخههای گذشته خود داشته است. در Shadow of the Tomb Raider با لارا کرافتی مغرور، شجاع و پرتلاش طرف هستیم. او حالا به جایی رسیده است که حتی دشمنان بازی از نام او ترس دارند و در دیالوگهای مختلف هم میتوان ترس آنها را متوجه شد. حتی این غرور و کنجکاوی غیر قابل کنترل او است که داستان بازی را استارت میزند و با حرکتی اشتباه، وقایع آخرالزمانی بازی را آغاز میکند. البته منظورم از وقایع آخرالزمانی، یک داستان سست و نچسبت است که تک تک فازهای آن برای رسیدن به نقطه پایانی را میتوانید در همان پلههای اول بازی حدس بزنید. همه چیز وقتی خسته کنندهتر میشود که بازی سعی میکند داستانی از خانواده، دوستی و کلنجار رفتن لارا کرافت با اشتباهاتی که انجام داده است، به خورد بازیکنان بدهد. حتی آنتاگونیست و دشمنهای بازی هم دست خوش تغییری نشدهاند که بتوانند روند بهتری را برای به چالش کشیدن لارا کرافت انجام دهند. روایت بازی، نه عمق دارد و نکتهای که بعد از پایان آن در ذهن و خاطر من ثبت شود.
این بازی توسط ایداس مانتریال و با همکاری استودیو کریستال داینامیک ساخته شد اما این همکاری باعث شد که با یک بازی ناقص و به دور از شان سری توم ریدر و لارا کرافت رو به رو شویم. همه چیز در این بازی یک جایش لنگ میزند و باور کردنی نیست که سازندگان آن نتوانستهاند حتی مکانیسمهای گذشته دو نسخه قبل را به درستی در این نسخه پیاده کنند، چه برسد به این که شاهد هیچ پیشرفت قابل توجهی هم در بازی باشیم. ماجرا از این قرار است که این دو استودیو، یک محیط بزرگتر و پر جزییاتتر نسبت به Rise of the Tomb Raider برای بازی Shadow of the Tomb Raider طراحی کردهاند. تا این جا مشکلی وجود ندارد، اما این موضوع زمانی جذابیتش را از دست میدهد که این دو، نه فقط المانهای جالب و جدیدی به بازی اضافه نکردهاند، بلکه حتی هر آن چه که در Rise of the Tomb Raider دیده بودیم را به شکلی معیوب و ناتمام کپی پیست کردهاند. هیچ نکته جادویی و هیجانانگیزی در داستان، روند بازی و اکشنها و ماجراجوییهای Shadow of the Tomb Raider وجود ندارد و در طول بازی، در تک تک لحظههای آن، حس یک بازی کهنه و خسته به من دست داد و این برای منی که عاشق سری توم ریدر هستم، برای منی که لارا کرافت یکی از محبوبترین کاراکترهایم است، بدترین اتفاق ممکن بود.
باید به استودیو ایداس مانتریال تبریک گفت، نه به خاطر ساخت یک بازی ماجراجویی قابل احترام، بلکه به خاطر ساخت یکی از بدترین نسخههای سری Tomb Raider. بله درست متوجه شدید، ما با یکی از بدترین نسخههای این مجموعه محبوب طرف هستیم که سازنده آن حتی نتوانسته است استانداردهای دو نسخه قبلی ریبوت توم ریدر را با یک کپی پیست ساده تکرار کند!
بازی همچنان از قاعده انتخاب بین اکشن و مخفیکاری پیروی میکند، اما باز هم مشکل این است که در ارایه تجربه ناب بین هر کدام از آنها نه تنها چیزی برای ارایه ندارد بلکه حتی قادر نیست گیمپلیای منسجم را ارایه دهد. چه بخش پلتفرمر، چه بخش مخفی کاری و چه بخش اکشن و تیراندازی، حسی ناقص دارند و از عدم تکامل رنج میبرند. این بازی یک شوتر نیست، اما مکانیزم گانپلی بازی چه در صداگذاری اسلحهها، چه در لگد اسلحهها و چه در انیمیشنها ضعیف است. خوب میدانید که بهترین تعریف از گانپلی یک بازی، حس واقعی و جذاب تیراندازی است و کشتن دشمنان توسط هر یک از اسلحهها باید به خوبی برای بازیکن القا شود. اما Shadow of the Tomb Raider بدون شک، هرگز گانپلی خوبی ارایه نمیدهد. این موضوع باعث میشود تا بیشتر از این که بخواهید درگیر اکشن و آتش بازی شوید، به مخفی کاری روی بیاورید. زمانی که مخفی کاری را در طول بازی پیش بگیرید، کاملا متوجه خواهید شد که اصلا تمرکز اصلی ایداس مانتریال روی مخفی کاری بوده است و توجه خاصی به گانپلی و اکشن این بخش نداشته است.
اما هر چقدر بازی Shadow of the Tomb Raider در زمینه گیمپلی و داستان یک فاجعه است، اما در زمینه گرافیک فنی و بصری و همچنین صداگذاری و موسیقی، جزو بهترینهای نسل هشتم قرار میگیرد. ما Shadow of the Tomb Raider را روی کنسول ایکسباکس وان ایکس تجربه کردیم که دو تجربه متفاوت در زمینه فنی و بصری را به بازیکن ارایه میدهد. تجربه اول اجرای بازی به صورت ۴K اما با نرخ ۳۰ فریم بر ثانیه است. بازی در این رزولوشن و قابلیت HDR بی اغراق فوقالعاده و زیبا است. در زمینه نرخ فریم به جز چندین بخش بسیار کوتاه، شاهد هیچ افت فریمی نبودم. تجربه دوم، اجرای بازی روی رزولوشن ۱۰۸۰p اما با نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه است. از نظر بصری، کمبود خاص و چشمگیری حس نخواهید کرد، اما وضوح کلی آن کمتر خواهد شد که این مورد به خوبی قابل مشاهده بود. اما از طرفی تجربه ۶۰ فریم بر ثانیه، حس فوقالعادهای داشت که برای آن دسته از عاشقان نرخ فریم، میتواند Shadow of the Tomb Raider را به گزینهای محبوب از این نظر تبدیل کند. هرچند به لطف کیفیت بصری بازی، من اجرای آن روی وضوح ۴K را به جای تجربه نرخ ۶۰ فریم بر ثانیه ترجیح دادم. البته برای تست هم که شده، بازی را یک بار هم روی ایکسباکس وان معمولی اجرا کردم که تفاوت اجرای آن میان دو کنسول کاملا مشهود بود. با اینکه کنسول معمولی ایکسباکس وان از نظر بصری چندان هم بد نبود، اما افت فریم و حتی برخی باگها و در کل، کیفیت کلی کار، چندین پله از نسخه ایکسباکس وان ایکس پایینتر بود. بحث فنی را که کنار بگذاریم، محیطهای بازی در یک کلام خارقالعاده هستند و گرافیک هنری آن میتواند کاملا برای عاشقان بازیهای ماجراجویی تجربهای فوقالعاده را به همراه داشته باشد. نه فقط جنگلهای انبوه و محیط پر رونق پایتیتی، بلکه در محیطهای داخلی مقبرهها حتی گرافیک هنری بازی بیشتر به چشم میآید. همچنین طراحی ظاهری لارا کرافت، شما را بیش از پیش عاشق او میکند. همانطور که پیشتر گفتم، لارا کرافت شخصیتی کاملا زنده و قابل درک دارد و زمانی که در کات سینها شروع به صحبت میکند، از خود کنجکاوی یا عصبانیت نشان میدهد، در تمامی لحظهها میتوانید به لارا خیره شوید و احساسش کنید. همچنین صداگذاری بازی، البته به جز اسلحهها و دیالوگهای میان کاراکترهای فرعی و دشمنان، کیفیت بسیار قابل قبولی دارد و در نهایت این موسیقیهای بسیار زیبای Shadow of the Tomb Raider هستند که به اتمسفر عالی آن روح بخشیدهاند. موسیقیها و افکتهای صوتی، همگی از اعماق مقبرهها، جنگلهای بارانی و تمدنی از جنس مایاها جان گرفتهاند و به خوبی میتوانید با ملودی آنها هم سو شوید.
از طرفی دیگر بازی یک سری مراحل فرعی دارد که در خسته کننده و بیمعنی بودن، حرف اول و آخر را میزنند؛ اصلا به شکل دردآوری خسته کننده هستند و پیشاپیش برای آنهایی که عاشق صد در صد کردن بازی و به دست آوردن اچیومنتها هستند احساس بدی دارم. این مراحل فرعی خسته کننده، توسط NPCهای محیطهای بازی از جمله شهر پایتیتی به شما سپرده میشوند. ایداس مانتریال تا جایی که در توان داشت، سعی کرد محیطی زنده را از این شهر به نمایش بگذارد و تا جایی هم موفق بود، اما زمانی که بخواهید با هر یک از این NPCها ارتباط برقرار کنید، متوجه ضعف در دیالوگها و بیمعنی بودن آنها خواهید شد. گاهی ساکنین این شهر به زبان محلی خود صحبت میکنند و لارا کرافت با خونسردی تمام به انگلیسی جواب آنها را میدهد. دیگر وقتی نتوان به راحتی با کاراکترهای فرعی ارتباط بر قرار کرد، از NPCهای محیط چه انتظاری میتوان داشت؟
ما از یک بازی ماجراجویی چه خواستههایی داریم؟ یک بازی ماجراجویی باید داستانی جذاب داشته باشد، داستانی پر از کنجکاوی، پر از اسراری که بازیکن را تا انتهای خود بکشاند. ما از یک بازی ماجراجویی، گیمپلیای درگیر کننده میخواهیم که پر از چالش و هیجان باشد؛ آنقدر هیجان داشته باشد که ما را از نفس بندازد و پر از اتفاقاتی باشد که با تک تک سکانسهایش عشق کنیم؛
اما باور کنید یا نه، روایت داستان و روند آن، یا حتی بخش پلتفرمری که از آن ایراد گرفتم، بدترین بخشهای بازی نیستند، بلکه نبرد با دشمنان بازی، اوج فاجعه ایداس مانتریال در Shadow of the Tomb Raider به شمار میرود. سیستم مبارزات بازی حتی نمیتواند همانند نسخههای گذشته خود عمل کند و نه تنها چیز جدیدی ارایه نمیدهد، بلکه نه جنسی قابل لمس دارند و نه روحی قابل درک. همچنان تیر و کمان نقش اساسی مبارزات را ایفا میکند و علاوه بر آن، یک پیستول، یک رایفل و یک شاتگان، سه اسلحه بعدی لارا در طول بازی هستند که هر کدام دارای تنوع خاص خود هستند.
نکات مثبت :
- – طراحی محیط عالی و خلق اتمسفری گیرا
- – طراحی بسیار خوب شخصیت لارا کرافت
- – صداگذاری و موسیقی کاملا هماهنگ با محیط و جو بازی
- – گرافیک فنی و هنری بسیار خوب
- – مقبرهها و پازلهای درگیر کننده
نکات منفی :
- – گانپلی پیش پا افتاده
- – پلتفرمینگ ناقص و خسته کننده
- – مخفیکاریهای به شدت ساده
نمره گیم تاکس به Shadow Of The Tomb Raider
۸/۱۰