بازی Battlefield 6 با وجود برخی ایرادات جزئی، بازگشتی قدرتمند و باشکوه برای این فرنچایز محبوب شوتر به شمار میرود. در ادامه با بررسی کامل این اثر همراه باشید.
عرضهی فاجعهبار بتلفیلد ۲۰۴۲ و دریافت نمرههای ضعیف، EA را در موقعیتی بحرانی قرار داد؛ وضعیتی که حتی با آپدیتها و پچهای متعدد، مدت زیادی طول کشید تا کمی بهبود یابد. اما این بار، الکترونیک آرتس مصمم بود تا چنین اشتباهی تکرار نشود. حضور چهرههای باتجربهای مانند وینس زامپلا در تیم توسعه و بهرهگیری از بازخوردهای مستقیم بازیکنان و طرفداران، نتیجهاش بتلفیلد ۶ شد؛ اثری که شاید بینقص نباشد، اما روح واقعی این مجموعه را زنده کرده و دیگر خبری از تقلید کورکورانه از بازیهای دیگر نیست. پیش از ادامه بررسی، پیشنهاد میکنیم نگاهی به ویدیوی نقد بازی بیندازید.

همانطور که اشاره کردم، بتلفیلد ۶ بینقص نیست و بزرگترین نقطهضعف آن بدون تردید در کمپین داستانی دیده میشود. روزگاری نهچندان دور، بازیهای شوتر برای ارائهی کمپینهایی پرهیجان، سینمایی و تأثیرگذار با هم رقابت میکردند. حتی در همین مجموعهی بتلفیلد، نسخههایی مانند Bad Company 1 و ۲ با شخصیتپردازی جذاب و تعاملات بامزهی بین اعضای گروه، تجربهای بهیادماندنی رقم میزدند. اما به نظر میرسد آن دوران طلایی دیگر سپری شده؛ این روزها کمتر شوتر نظامی میتواند داستانی ماندگار روایت کند و بتلفیلد ۶ هم متأسفانه استثنا نیست.

بخش داستانی بازی حدود پنج ساعت طول میکشد و مسیری کاملاً ایمن و کلیشهای را دنبال میکند. روایت حول گروهی نظامی با نام PAX میچرخد؛ سازمانی که در ابتدا توسط دولت آمریکا و بهصورت مخفیانه تشکیل شد تا مخالفان را جذب کند و در عین حال ارتباطش با واشنگتن را حفظ نماید. اما حالا همین نیرو به سازمانی یاغی و خطرناک تبدیل شده و ما باید در نقش سربازان متحد، در برابرشان بایستیم.

داستان بازی عمق چندانی ندارد و در همان چارچوب آشنای «جوخه قهرمانان در برابر دشمن بزرگ» باقی میماند. در طول چند مرحله در نقاط مختلف جهان با دشمنان میجنگیم و طبق انتظار، در پایان پیروز میشویم. روایت تا حدی قابل پیشبینی و سطحی است که از همان لحظهی آغاز میتوان پایان آن را حدس زد، و شخصیتها چنان بیرمق پرداخت شدهاند که بعد از اتمام بازی، حتی نامشان هم در ذهن نمیماند.
البته در این میان، گانپلی دقیق و اکشنهای پرانرژی بازی تا حدی باعث میشوند کمپین کاملاً ناامیدکننده نباشد، اما در نهایت با تجربهای روبهرو هستیم که بیشتر شبیه به چند مرحله تمرینی برای آشنایی با تجهیزات و سلاحها است تا یک داستان واقعی. روند مراحل صرفاً شامل نبرد با دشمنان هوش مصنوعی میشود و تنوع چندانی ندارد. حتی کمپین نهچندان پیچیدهی بتلفیلد وان روایت جذابتر و هدفمندتری داشت. در نتیجه شاید بهترین کار این باشد که—مطابق پیشنهاد خود EA—بعد از تمام کردن بخش داستانی، آن را پاک کنید تا فضای خالی بیشتری روی کنسول یا رایانهتان برای بخش چندنفره باقی بماند!
اما تمام حسهای منفیای که از کمپین در ذهنتان باقی مانده، با ورود به بخش چندنفره بهکلی از بین میرود. اینجا جایی است که بتلفیلد ۶ جوهره واقعی خود را نشان میدهد و درگیریهای عظیم و پرتنش نظامی را با هیجانی خالص و کمنظیر به تصویر میکشد. همانطور که در ابتدای متن گفتم، این نسخه چیزی نیست جز یک «بتلفیلد» واقعی، و همین وفاداری به هویت اصلی مجموعه بزرگترین نقطه قوت آن محسوب میشود — اشتباهی که نسخه قبلی با فاصله گرفتن از این اصالت، بهوضوح مرتکب شده بود.
بتلفیلد ۶ در همان ابتدای عرضه، از نظر تنوع حالتهای بازی و نقشهها عملکرد خوبی دارد، هرچند هنوز جا برای گسترش بیشتر، بهویژه در بخش نقشهها، وجود دارد. حالتهای کلاسیک و محبوبی مثل Conquest که امضای اصلی این سری هستند، بازگشتهاند و حضور همزمان سربازان، تانکها، هلیکوپترها و هواپیماها در میدان نبرد، تجربهای نفسگیر و پرهیجان خلق میکند. منظورم از «تنش در نبردها» همان حس اضطراب و هیجانی است که آخرین بار در بتلفیلد وان تجربه کرده بودم و حالا دوباره به اوج بازگشته است. مقیاس عظیم محیطها و طراحی هوشمندانه آنها باعث میشود بازی حتی برای لحظهای آرامش به بازیکن ندهد و عملاً دیگر خبری از بازیکنان کمتحرک یا کمپرها نیست؛ همه درگیر جنگی تمامعیار هستند.

البته منظور این نیست که نقش سلاحهای دوربرد یا بازیکنان اسنایپر در بتلفیلد ۶ کمرنگ شده است؛ بلکه طراحی نبردهای چندنفره بهگونهای است که هر بازیکن، صرفنظر از کلاس یا نقش خود — چه سرباز پیاده باشد، چه خلبان یا راننده تانک — باید در میدان فعال باشد و برای پیروزی تیمش بجنگد. همین ساختار پویا باعث میشود هر مسابقه حالتی پرهیجان، زنده و کاملاً نفسگیر به خود بگیرد و حس واقعی یک نبرد تمامعیار مدرن را منتقل کند.
در کنار نبردهای وسیع و پرجمعیت، بتلفیلد ۶ برای علاقهمندان به درگیریهای سریعتر و جمعوجور هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. حالتهایی مثل تیم دثمچ و دامینیشن روی نقشههای کوچکتر و بدون حضور تانک یا هواپیما اجرا میشوند و بهدلیل ریسپانهای سریع و ریتم بالای نبردها، تجربهای کاملاً متفاوت و هیجانانگیز ارائه میدهند. افزون بر این، بخش Community نیز با سناریوهای خلاقانه و متنوع همراه است — از بازسازی نقشه معروف Shipment کال آو دیوتی گرفته تا نبردهایی که تنها با هواپیماها انجام میشوند. هرچند این بخش ظرفیت بالایی برای گسترش دارد، اما فعلاً بازی در پیدا کردن سرورها یا ورود به نقشههای انتخابی گاهی دچار باگ و خطا میشود.

البته یکی از نقاط ضعف قابلتوجه بازی، روند نسبتاً کند آزاد شدن سلاحها و تجهیزات جدید است؛ بهطوریکه اگر هر روز فقط چند ساعت بازی کنید، ممکن است مدت زیادی طول بکشد تا به آیتمهای تازه برسید یا بتوانید سلاح فعلی خود را ارتقا دهید. این موضوع نشان میدهد که سازندگان بازی را با هدف یک تجربه بلندمدت و تدریجی طراحی کردهاند، هرچند میشد کمی سرعت پیشرفت را بالاتر برد تا حس پاداشدهی بهتری به بازیکن منتقل شود.
در کنار تنوع زیاد سلاحها، کلاسهای مختلف بتلفیلد ۶ نیز هرکدام ویژگیها و مهارتهای خاص خود را دارند؛ اما نکته جالب این است که تقریباً هیچ محدودیتی برای استفاده از سلاحها در میان آنها وجود ندارد (بهجز در یکی از حالتها). این یعنی میتوانید مثلاً کلاس ساپورت را انتخاب کنید، نقش مدیک را بر عهده بگیرید و همزمان با اسنایپر بجنگید!
این سیستم، تا حدی به سلیقه بازیکن بستگی دارد. شخصاً سیستم کلاسیکتر بتلفیلد وان را ترجیح میدهم که در آن هر کلاس فقط به سلاحهای خاصی دسترسی داشت و در نتیجه تفاوت بین نقشها ملموستر بود. بااینحال، مدل جدید هم ایراد جدی محسوب نمیشود و حتی باعث میشود بازیکنها آزادی بیشتری در انتخاب سبک بازی خود داشته باشند.
این موضوع به لطف تخریبپذیری هوشمندانه محیطها (نه بیش از حد اغراقآمیز)، تنوع بالای نقشها و تجهیزات نظامی و گستره متنوع سلاحها ممکن شده است. همین عوامل باعث میشوند که هر درگیری، حس و حال خاص خودش را داشته باشد و هیچ نبردی شبیه نبرد قبلی نباشد؛ درست همان چیزی که هویت اصلی مجموعه بتلفیلد را تشکیل میدهد.
برای مثال، تصور کنید درون ساختمانی هستید و در تلاش برای تصرف یک نقطه. ناگهان سقف بالای سرتان فرو میریزد و دشمنها از بالا شما را غافلگیر میکنند.
در موقعیتی دیگر، شاید یک سرباز کلاس اسالت باهوش با استفاده از نردبان از جایی وارد شود که حتی به ذهنتان هم خطور نکرده بود.
و در سناریویی متفاوت، یک تانک یا هواپیمای پشتیبان میتواند با استفاده درست و بهموقع، شرایط بحرانی را به پیروزی بزرگی برای تیم شما تبدیل کند.
بتلفیلد ۶ پر است از همین لحظات غیرمنتظرهای که هر نبرد را به داستانی تازه و منحصربهفرد تبدیل میکند.

این گستردگی و تنوع در گیمپلی باعث شده بتلفیلد ۶ اثری کاملاً مهارتمحور باشد؛ بازیکنان بهمرور یاد میگیرند چطور از تجهیزات مختلف بهدرستی استفاده کنند و بازیکنان خلاقتر میتوانند با تصمیمات هوشمندانهشان سرنوشت نبرد را به نفع تیم خود تغییر دهند.
به همین دلیل، هیچ مسابقهای در بازی شبیه قبلی نیست و همیشه درگیریهایی خواهید داشت که نتیجهشان تا آخرین ثانیه مشخص نیست.
همین هیجان دائمی و حس رقابت واقعی است که باعث میشود بتلفیلد ۶ ارزش تکرار بالایی داشته باشد و تجربهاش حتی پس از ساعتها بازی همچنان تازه و لذتبخش بماند.
البته پیش از خرید بتلفیلد ۶، بد نیست این نکته را در نظر بگیرید که مانند همیشه، بیشترین لذت از تجربهی بازی زمانی حاصل میشود که آن را در قالب یک اسکواد منسجم و هماهنگ تجربه کنید.
در نبردهای بزرگ، همکاری و ارتباط میان اعضا نقش تعیینکنندهای دارد؛ وقتی بتوانید با همتیمیهایتان برای اهداف مشترک بجنگید و یکدیگر را پشتیبانی کنید، بازی به اوج لذت خود میرسد.
در مقابل، اگر تنها بازی کنید و در تیمی تصادفی قرار بگیرید، احتمالاً بارها شاهد بیتوجهی همتیمیها به مهمات، احیا یا اهداف خواهید بود.
پس اگر اسکوادی از دوستان هماهنگ دارید، خوش به حالتان! و اگر ندارید، پیشنهاد میشود در خود بازی چند همراه جدید پیدا کنید تا بتوانید طعم واقعی بتلفیلد ۶ را بچشید.
نکتهای که بد نیست به آن اشاره کنم این است که بتلفیلد ۶ در حال حاضر روی چند اینترنت مختلف که تست کردم، بدون نیاز به ابزارهایی مثل VPN یا DNS قابل اجراست و سرورهای خاورمیانه هم پینگ کاملاً قابلقبولی دارند. امیدوارم این وضعیت پایدار بماند تا کاربران ایرانی بتوانند بدون دردسر از تجربه بازی لذت ببرند.
از نظر فنی، بازی با موتور فراستبایت ساخته شده و دستکم در نسخهی پیسی که آن را امتحان کردم، عملکردی کاملاً بهینه دارد. جزئیات گرافیکی در سطح بالایی قرار دارند و طراحی محیطها، نورپردازی و افکتهای انفجار به زیبایی اجرا شدهاند. بازی روی سیستمهای میانرده هم نرخ فریم پایداری ارائه میدهد که برای اثری در این مقیاس بسیار مهم است. هرچند باگهای جزئی مانند گیرکردن در محیط یا مشکلات کوچک هنگام پرش وجود دارند، اما تأثیر منفی قابلتوجهی بر تجربه کلی نمیگذارند. از نظر صداگذاری و موسیقی نیز بتلفیلد ۶ عملکردی عالی دارد و با ایجاد حس حضور در میدان نبرد، بازیکن را کاملاً در فضای بازی غرق میکند.
پیش از عرضهی بتلفیلد ۶، بسیاری منتظر بودند تا ببینند رقابت آن با کالاف دیوتی چگونه پیش میرود، اما واقعیت این است که ساختهی جدید EA بیش از آنکه به دنبال رقابت باشد، آمده تا هویت اصیل بتلفیلد را دوباره زنده کند — و همین بزرگترین موفقیت آن محسوب میشود. البته بخش داستانی بازی چندان چشمگیر نیست و نمیتواند تأثیر ماندگاری بگذارد، اما کافی است فقط یک نبرد را در بخش چندنفره تجربه کنید تا تمام ضعفهای بخش داستانی را فراموش کنید. در حالت مولتیپلیر، نبردهای پرتنش و حماسی ساعتها شما را سرگرم میکنند و اگر با یک تیم هماهنگ بازی کنید، تجربهای خواهید داشت که مشابهش در هیچ شوتر دیگری پیدا نمیشود. بنابراین اگر هدفتان از خرید بتلفیلد ۶ تجربهی آنلاین آن است، خیالتان راحت باشد؛ چون DICE و EA بار دیگر ثابت کردهاند که در خلق میدانهای نبرد پرشور و نفسگیر، همچنان استادند و بتلفیلد ۶ بهراحتی میتواند تا مدتها شما را درگیر و هیجانزده نگه دارد.
پیش از انتشار بتلفیلد ۶، بسیاری منتظر رقابت آن با کالاف دیوتی بودند؛ اما در عمل، ساخته جدید EA بیش از هر چیز تلاش کرده تا دوباره روح اصیل و تمامعیار مجموعه بتلفیلد را زنده کند — و همین مهمترین نقطه قوت آن است. البته بخش داستانی بازی عملکرد چشمگیری ندارد و در برخی لحظات حتی ناامیدکننده است، اما کافی است تنها یک نبرد را در بخش چندنفره تجربه کنید تا تمام این ضعفها را فراموش کنید. در حالت مولتیپلیر، ساعتها درگیر نبردهایی حماسی، پرتنش و نفسگیر خواهید شد که اگر در قالب یک تیم هماهنگ بازی کنید، لحظاتی خلق میشوند که مشابهشان را در هیچ شوتر دیگری پیدا نخواهید کرد. بنابراین اگر هدف شما از خرید بتلفیلد ۶، تجربه بخش آنلاین آن است، با خیال راحت میتوانید سراغش بروید؛ چرا که DICE بار دیگر نشان داده در طراحی میدانهای نبرد گسترده و هیجانانگیز، تبحری مثالزدنی دارد و بتلفیلد ۶ میتواند برای مدتها شما را سرگرم و غرق در هیجان نگه دارد.
نقد و بررسی
Battlefield 6
**بتلفیلد ۶** بازگشتی موفق برای این مجموعه است که با نبردهای چندنفره پرهیجان و تخریبپذیری چشمگیر میدرخشد. بخش **داستانی** بازی ضعیف و کلیشهای است، اما **مولتیپلیر** تجربهای ناب، متنوع و غیرقابلپیشبینی ارائه میدهد. گانپلی دقیق، نقشههای متنوع و گرافیک چشمنواز، آن را به یکی از بهترین شوترهای مدرن تبدیل کردهاند.
تفکیک نقد و بررسی
-
امتیاز گیم تاکس
۰













