Ni-No-Kuni2 Review

نسخه‌ی اول را که نویسنده بهترین عنوان انحصاری نسل قبل حتی جلو‌تر از TLOU می‌داند را به خاطر آورید. چه داستان پر کششی داشت. داستانی که با وجود خلا‌ها و اشکالات عدیده همگی ما عاشق‌اش شدیم. خلق پرسوناژها عالی بود. حسن مطلع فوق‌العاده بود و توانست هم ترغیب به ادامه کند و هم فضایی بسازد که داستان را در آن تعریف کند. به قدری سازندگان عالی بودند که بعد از یکی دو ساعت شما دیگر بیرون از دنیای بازی نبودید بلکه یکی از شخصیت‌های بازی بودید. دنیای بازی بی‌نظیر خلق شده بود و همه‌ی اینها به لطف چندین پارامتر مختلف بود؛ حتی اسامی و اصوات نیز در جهت جادویی کردن عنوان بودند. همه‌ را فراموش کنید، چون در این نسخه‌ داستان صد پله عقب‌گرد داشته است. این‌جا اصلا حسن مطلع و فضا‌سازی نیست شده است. دیگر ابدا سازندگان دنیای جادویی (و خفن!) نساخته‌اند (البته این سخن در قیاس با نسخه قبلی مورد صدق است. در قیاس با دیگر عناوین می‌توان گفت چیزی شبیه به عناوین فاینال در این‌جا نیز مشاهده می‌شود). مهم‌ترین نقص بازی در بیان ‌پرسوناژها و تعریف آنها در رابطه‌ با حوادث بازی است. در واقع کنش و اندرکنش‌های این پرسوناژ‌ها در پاسخ به حوادث ابدا منطقی و درست نیست. البته، هم‌چنان داستان بازی از عناوین خوب نسل هشت محسوب می‌شود و جای‌ خرده‌گیری زیادی را برجای نمی‌گذارد. روایت چندان پیچیده نیست و به مانند نسخه‌ی قبلی خلایی در آن مشاهده نمی‌شود و همین سادگی جذاب باعث شده تا چندان نواقص مذکور به چشم نیاید و تجربه بازی‌باز را دچار نقصان نکند.

در زمینه گیم‌پلی بازی شگفتی‌ساز است و خارق‌العاده عمل کرده و هر چند دچار مشکلات عدیده‌ای است، اما حضور ایده‌های بی‌نظیر همان‌گونه که پیشتر بدان اشاره شد موجب شده تا با یک اثر به شدت زیبا مواجه باشیم. مشکلات عمده و اساسی در این زمینه را باید درجه‌ سختی بسیار اندک بازی و نیز پیچیدگی نسبی آن دانست. بازی به شدت آسان است و این برای یک بازی نقش‌آفرینی کلاسیک قدری نامعقول و غیر عادی است. در واقع این سادگی به این دلیل موجب تنزل در عنوان می‌شود که سادگی در جایی که وسعت مطرح است همان تاثیری را می‌گذارد که سختی در عنوانی با وسعت کم می‌گذارد. در واقع اینجا هم ریتم است که مجدد از بین می‌رود؛ چرا که برای غرق شدن در یک وسعت زیاد شما باید کاری کنید که بازیباز مجبور باشد مدت زمان ارتباط گیری خود با بازی را به حد‌اکثر رساند. در واقع چگونه می‌شود انتظار داشت مخاطب شما زمان زیادی را در بازی به گشت و گذار و تعامل آزاد با بازی گذراند وقتی دلیل آن را به او نمی‌دهید. نکته‌ی دیگر پیچیدگی نسبی بازی است که البته با وجود این گستردگی در گیم‌پلی ناگزیر به نظر می‌رسد. در حقیقت اگر اولین بار باشد که با نقش‌آفرینی کلاسیک مواجه می‌شوید بهتر است سراغ این عنوان نروید چراکه به شدت پیچیده‌تر از تجربیات شماست و این ممکن است شما را دلسرد و دلزده از بازی کند. دیگر مشکلات بازی در این زمینه چندان به تجربه‌ی اثر نقص وارد نمی‌کنند. مانند آیتم دراپ زیاده از حد و یا برخی مواردی که ابدا تغییری ایجاد نمی‌کنند مانند حملات غافلگیرکننده که در سیستم مبارزات هم‌زمان کاملا بی‌مورد است و مواردی از این دست. در مقابل اما این ایده‌هایی که از ابتدا در حال سخن گفتن از آنیم چه‌اند که این‌چنین نویسنده را شوق‌زده کرده‌اند و موجب گشته‌اند که تمام ایرادات را نادیده‌ گرفته و نمره‌ی کامل به بازی بدهد؟  اولین مسأله Zing Gauge است. یک پارامتر که روی سلاح نزدیک‌زن شما تعریف می‌شود و در حین بازی کم و زیاد شده و با زیاد‌تر شدنش این امکان را به شما می‌دهد که اسکیل (Skill) خود را با درجه‌ تاثیر بیشتری بر حریف وارد آورید. این مسأله به نوبه‌ی خود مسأله جدیدی نیست اما وقتی نحوه‌ی ارتباط‌گیری آن با بازی را می‌بینیم متوجه قضیه می‌شویم. در واقع مسأله جالب این است که بازی به شما اجازه می‌دهد در آن واحد سه عدد سلاح نزدیک‌زن را حمل کنید حال اگر انتخاب شما برای تعویض بین این سه اتوماتیک باشد بازی خودش برای شما با توجه به Zing Gauge کنونی سلاح و قدرت آن یکی را برای نبرد انتخاب می‌کند و این انتخاب تا زمانی که انتخاب بهتری وجود نداشته باشد، همین باقی می‌ماند در این حالت ممکن است در میان یک نبرد سلاح شما تعویض گردد و شما هم هیچ‌گونه کنترلی بر آن ندارید. اگر انتخاب شما حالت نیمه اتوماتیک باشد، قضیه مشابه بالاست با این تفاوت که در اینجا شما می‌توانید به‌طور دستی هم سلاح نزدیک‌زن‌تان را سوییچ کنید. در حالت سوم، حالت دستی، وظیفه‌ی هندل کردن کاملا به عهده‌ی خود شماست و فقط شمایید که بر انتخاب سلاح در لحظه لحظه‌ی بازی نظارت دارید. در واقع شما آزادید که به گونه‌ای بازی کنید که کاملا استراتژی شما در پیش بردن بازی اثرگذار باشد و یا این میزان تاکتیک‌پذیری را کمتر کرده و به سوی خلاف حرکت کنید.

قسمت دیگر جذاب بازی نبرد سپاه با سپاه بازی در غالب قسمت Skirmish است. در این‌جا هم شما با طیف وسیعی از توانمندی‌ها مواجه‌اید و ابدا این کار ساده و پیش‌پا افتاده نیست. شرح کامل جزییات از حوصله خارج است، اما بازی در این قسمت نیز به مانند یک عنوان ساده و کامل Real-Time Strategy عمل کرده و بی‌نهایت خوب و اساسی است. این‌جا هم باید تمام هوش و تمرکز خود را بر روی پیاده‌سازی یک تاکتیک کار‌آمد به کار برید.

بازی در زمینه‌ی طراحی هنری عملکرد‌ قابل قبولی داشته و کاملا رضایت‌بخش است. طراحی شخصیت‌های بازی متنوع و رنگارنگ است و کاملا مناسب فضایی است که بازی آن را تعریف می‌کند. محیط از این هم بهتر عمل می‌کند؛ طراحی اقلیم‌های مختلف در کنار محیط‌های مبارزه‌ی متفاوت و باس‌های بسیار خلاقانه، ارتباط‌گیری فوق‌العاده بازی‌باز با جهان بازی را فراهم می‌آورد. در واقع، شما شاهدید که این طراحی به معنای واقعی کلمه وسیع است. شما در محیطی قرار می‌گیرید به آن عادت می‌کنید و لذت می‌برید و پیش از آن‌که این تجربه ملال‌آور شود، به محیط جدیدی پا می‌گذارید. البته، کاش طراحی دشمنان کوچک بازی به خوبی طراحی محیط بود. در واقع در این زمینه بازی در مواقعی به عکس عمل کرده و کاملا نا‌امیدکننده است. تنوع در برخی از اقسام طراحی دشمنان دیده‌ نمی‌شود. در واقع به جز کلاس‌های بالاتر دشمنان (دشمنان قوی‌تر) در بقیه موارد بازی اصلا متنوع نیست. در عنوانی که نیاز اساسی فارم کردن است، شاید بهتر می‌بود که سازندگان وقت بیشتری را صرف این قضیه می‌کردند؛ البته فراموش نکنید که در نقطه‌ی مقابل طراحی بصری ایده‌های گیم‌پلی که قبل‌تر عنوان شد، بسیار عالی و کاملا قالب ایده‌هاست. مثلا در طراحی هنری هیگل‌دی‌ها باید گفت بهتر از این امکان‌پذیر نبود. نکته جذاب دیگر که شبیه به عنوان قبلی کار شده طراحی دنیای بالایی(Overworld) بازی است که کاملا قابل قبول و رضایت‌بخش است.

در زمینه موسیقی، بازی به شدت عالی است. موسیقی به‌طور کامل قالب لحظات بازی است و هم‌چنین ابدا کم و ناکافی نیست و حتی کوچک‌ترین احتمالی را برای تکراری شدن متحمل نمی‌شود. هر‌چند در بسیاری از موارد در بیان و انتقال حس و فضای مناسب می‌لنگد، اما در مجموع نمره‌ی خیلی خوبی را برای خود دست و پا می‌کند. صدا‌گذاری بازی نیز چندان نکته خاصی ندارد و در حد کاملا معمولی است که در برخی اوقات شما را شگفت‌زده خواهد کرد. در واقع، مانند نسخه‌ی قبل (و چندین بازی دیگر) شما شاهد این هستید که معمولا شخصیت‌های داستان به جای اینکه کل دیالوگ‌شان را بگویند فقط به گفتن یک چکیده‌ یا کلمه‌ای با نوع بیان متناسب اکتفا می‌کنند. همین مسأله باعث می‌شود که عموم لحظات، شما لحن را بهتر از حالت معمولی درک کنید.

Score: 9.4 out of 10

Before noticing in what Ni no Kuni II: Revenant Kingdom lacks and is not perfect, you are faced with a lot of new, creative and groundbreaking ideas. Even though the game does not present a very good story, and its gameplay mechanics are designed and presented in a strange way of complexity, the general experience of Ni no Kuni II: Revenant Kingdom is very enjoyable. You can ignore every deficiency in the game while you look into its new ideas and elements like Zing Gauge and Tactics Tweaker.

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *